«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

... ﻫﺮ ﻛﻪ را ﻧﻴﺴﺖ ادب ﻻﻳﻖ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﺒﻮد!

اگر قرار بود هر كس به اندازه ی دانش خود سخن گوید، چه سكوتی بر جهان فرمانروا می شد!
«ناپلئون بناپارت»

ﺧﺴﺘﮕﺎن را ﭼﻮ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺷﺪ و ﻗﻮت ﻧﺒﻮد
ﮔﺮ  ﺗﻮ  ﺑﻴﺪاد  کنی  ﺷﺮط  ﻣﺮوّت  ﻧﺒﻮد

ﻣﺎ ﺟﻔﺎ از ﺗﻮ ﻧﺪﻳﺪﻳﻢ و ﺗﻮ ﺧﻮد ﻧﭙﺴﻨﺪی

آن  ﭼﻪ  در ﻣﺬﻫﺐ  ارﺑﺎبِ ﻃﺮﻳﻘﺖ  ﻧﺒﻮد

ﺧﻴﺮه آن دﻳﺪه ﻛﻪ آﺑﺶ ﻧﺒﺮد ﮔﺮﻳﻪ ﻋﺸﻖ

ﺗﻴﺮه آن  دل ﻛﻪ  در او ﺷﻤﻊ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﺒﻮد

دوﻟﺖ از ﻣﺮغ ﻫﻤﺎﻳﻮن ﻃﻠﺐ و ﺳﺎﻳﻪ او

زان ﻛﻪ ﺑﺎ زاغ و زﻏﻦ ﺷﻬﭙﺮ دوﻟﺖ ﻧﺒﻮد

ﮔﺮ ﻣﺪد ﺧﻮاﺳﺘﻢ از ﭘﻴﺮ ﻣﻐﺎن ﻋﻴﺐ ﻣﻜﻦ

ﺷﻴﺦ  ﻣﺎ  ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در ﺻﻮﻣﻌﻪ ﻫﻤﺖ ﻧﺒﻮد

ﭼﻮن ﻃﻬﺎرت ﻧﺒﻮد ﻛﻌﺒﻪ و ﺑﺘﺨﺎﻧﻪ ﻳﻜﻴﺴﺖ

ﻧﺒﻮد ﺧﻴﺮ در آن  ﺧﺎﻧﻪ  ﻛﻪ ﻋﺼﻤﺖ  ﻧﺒﻮد

ﺣﺎﻓﻈﺎ ﻋﻠﻢ و ادب ورز ﻛﻪ در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﺎه

ﻫﺮ ﻛﻪ را  ﻧﻴﺴﺖ ادب  ﻻﻳﻖ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﺒﻮد

حافظ شیرازی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!