«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ تیر ۱۷, شنبه

امامزاده بی زینت!


مسلمانان به عنوان نذر و نیاز و نیز برای آراستن مقبره های امامزادگان، نثار منسوجات و نقدینه و اشیاء طلا و نقره و جارهای بلورین گرانبها و شمعدان ها و لاله وچراغ و فرش و پرده را بر خود فرض می شمارند؛ با این همه، گاه متولّیان چراغی را که به خانه ی خود ایشان رواست به آرامگاه امامزادگان حرام می دانند و آن همه را به جیب می زنند و چون از ایشان پرسشی کنند به پاسخ می گویند که آقا، خود، آن همه را از چشم متولّیان پنهان می کند که به زیب و زیور بارگاه خویش بی علاقه است ـ البته این ادعا مانع انجام فریضه ی مسلمانان نمی شود که آن پاکدلان همین را نیز دلیلی بر پذیرفته شدن نذریه ی خود می گیرند و بیش تر از پیش به تقدیم تحفه ها و هدایا می کوشند.

برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف الف، دفتر سوم، احمد شاملو، چاپ دوم، تابستان ١٩٩۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!