«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

... و اگر مردم گفتند: «عطای تان را به لقای تان بخشیدیم»؟

همراه با چند پرسش زمینی از استاد مسایل دینی در پی افزوده

خداوند انسان را آزاد خلق کرده است
حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل موسویان، پژوهشگر مسایل دینی و عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم در گفت‌وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) با اشاره به آیه ١٠ سوره مبارکه بلد، «وهدینه النجدین»، (انسان را به دو راه خیر و شر رهنمون کردیم) بیان کرد:
خداوند انسان را آزاد خلق کرده است و از آن روست که در قرآن می فرماید راه خوبی و بدی را به او نشان دادیم اما انتخابش با خود اوست. و در بخشی از آیه ٢٩ سوره کهف نیز بر این آزادی انتخاب، تاکید کرده و فرموده است:
«...فمن شاء فلیؤمن و من شاء  فلیکفر...» (پس هرکه خواهد ایمان بیاورد و هرکه خواهد کافر شود). از این آیات، روشن و عیان است، انبیا که از جانب خداوند برای هدایت بشر آمدند تا انسان با اختیار خودش و با انتخاب خودش راه آن ها را برگزیند. بنا نبوده است که مردم مجبور به پذیرش راه پیامبران باشند.

او افزود: بر همین اساس است که خداوند در روز قیامت، انسان های مومن را که انتخاب صحیح و درست کرده اند، به بهشت می برد و آنهایی که راه انحرافی و کفر را انتخاب کرده اند، به جهنم می برد. اگر بگوییم انسان مجبور به «یک»  انتخاب است  ـ آن حرفی که اشاعره می زنند ـ یا بگوییم مجبور است، این راه را انتخاب کند، با فرستادن پیامبران، دعوت آنها و این که انتخاب با خود مردم باشد، منافات خواهد داشت؛ حتی زمانی که پیامبر (ص) به قدرت بیشتری دست پیدا کردند، عده ای از پیروان حضرت خواستند که پیامبر (ص) بر کفار فشار بیاورند که آنها وادار به پذیرش اسلام شوند؛ اما قرآن به شدت با این بینش مخالفت کرد.

انسانها آزاد هستند و باید با انتخاب خودشان، مسیر درست را انتخاب کنند
عضو مجمع محققین با اشاره به آیه ٩٣ سوره نحل، «ولو شاء اللَه لجعلكم أمّة واحدةً ولَكن يضلّ من يشَاء و يهدي من يشاء ولَتسْئلنّ عمّا كنتم تَعملُون» (و اگر خدا می خواست قطعا شما را امتی واحد قرار می داد؛ ولی هر که را بخواهد بیراه و هر که را بخواهد هدایت می کند و از آنچه انجام می دادید حتما سوال خواهید شد) تصریح کرد: بنابراین قرآن این فکر و اندیشه را که کسی بخواهد با اکراه و اجبار به دین گرایش پیدا کند، به طور کلی رد کرده است. ولو اینکه ما سعادت بشر را در هدایت او می دانیم، در عین حال این باید به انتخاب خود او باشد. در آیه ٢۵٦ سوره بقره هم خداوند می فرماید:
«لا اکراه فی الدین...» (هیچ اکراه و اجباری در دین وجود ندارد). بنابراین در آیات بسیاری از قرآن مطرح شده که انسانها آزاد هستند و باید با انتخاب خودشان، مسیر درست و صحیح را انتخاب کنند.

حدود آزادی از منظر اسلام سلب آزادی دیگران است
او با بیان این که آزادی از منظر اسلام دارای حدودی است، اظهار کرد:
اگر این آزادی، موجب سلب آزادی دیگران شود، همانطور که در همه جوامع و در مسایل اجتماعی و حقوقی این را مطرح می کنند، این جا آزادی طبعا باید محدود شود یعنی آزادی برای هر فردی باید وجود داشته باشد، نه این که آزادی یک فرد موجب سلب آزادی دیگران باشد. اگر حقوق دیگران بخواهد ضایع و پایمال شود، دولت و حکومت موظف است که جلوی آن اجحاف را بگیرد.

این پژوهشگر دینی تاکید می کند:
غیر از مواردی که آزادی موجب سلب آزادی دیگران می شود، اسلام انواع آزادی ها از جمله آزادیهای اعتقادی، آزادی بیان، آزادی اندیشه و... را مجاز شمرده است؛ اما اگر کسی بخواهد به نام آزادی در جامعه فحشا ایجاد کند، طبیعتا حکومت موظف است جلوی فحشا و منکرات را بگیرد. اگر کسی بخواهد با آزادی، انحرافی در جامعه ایجاد کند، طبیعتا باید جلویش گرفته شود؛ اما کسی حق ندارد جلوی آزادی دیگری را به معنای اینکه کسی بخواهد دارای فکر و اندیشه ای باشد، بگیرد.

موسویان با تاکید بر اینکه آزادی معنایش این نیست که شما آزاد هستید؛ اما نهایتا باید به همان چیزی که دین معتقد است، معتقد شوید، گفت: وقتی می گوید انسان آزاد است، معنایش این است که می تواند بین دو راه خوب و بد، یکی را انتخاب کند. در این تردیدی نیست که اگر راه خوب را انتخاب کرد سعادت دنیا و آخرت نصیبش می شود، اما اگر راه بد را انتخاب کرد، آثار سوئی برای شما به جا می گذارد. آزادی هست، یعنی همه می توانند انتخاب کنند که ایمان به خدا بیاورند یا ایمان نیاورند. کسی را وادار به این کار نمی کنند. قرآن نمی گوید انسان حتما باید مومن باشد؛ ولی تاکید می کند اگر ایمان و اعتقاد درستی به خدا و مبدا هستی نداشته باشد، این مضرات را دارد، هم زندگی دنیایی را دچار آسیب جدی می کند و هم آخرتش را تباه کرده است.

آزادی بیان در اسلام، حدودی مانند غیبت و تهمت دارد
او در ادامه به تشریح حدود آزادی بیان در اسلام پرداخت و گفت:
آزادی بیان در اسلام، حدودی مانند غیبت و تهمت دارد. غیبت یعنی فاش کردن اسرار شخصی دیگران. ما حق نداریم مسایل شخصی افراد را برملا کنیم و اگر اشکالی در کسی دیدیم، آن را برای دیگران بازگو کنیم. اسرار شخصی غیر از مسایل اجتماعی است. آن چه مربوط به کل جامعه می شود، بحثی جداگانه  دارد. اگر کسی دچار خلاف شخصی ای شده است ما حق نداریم آن را برملا کنیم، آن وقت تهمت هم به طریق اولی است، طبیعتا نباید به کسی نسبت ناروا بدهیم بنابراین نه غیبت و نه تهمت جایز نیست.

این پژوهشگر دینی با اشاره به آیه ١٩ سوره نور، «إن الَذين يحبون أن تَشيع الفحشة في الَّذِين آمنوا لَهم عذَاب ألِيم في الدنْيا والآخرة واللَّه يعلَم و أنتم لَا تَعلَمون» (كسانى كه دوست دارند زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند، شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد)، بیان موضوعاتی را که موجب از بین بردن قبح آن عمل در جامعه می شود را نیز از حدود آزادی بیان دانست و تصریح کرد:
اما در مورد مسایل اجتماعی، سیاسی، دیدگاه ها و نظراتی که نسبت به مسوولان و مقامات و کسانی که عهده دار کارهای اجتماعی و سیاسی هستند وجود دارد، منعی ندارد که مطالبی را بیان کنند و حتی در این موارد، گفته نشده است که حتما باید مطلبی باشد که یقینی باشد.

مسوولان هر جامعه ای موظفند شبهات مردم را پاسخ دهند
موسویان افزود:
امیر المومنین (ع) در نامه ای به مالک اشتر نوشته اند که مالک اگر دیدی مردم به تو مظنون شدند، بدبین شدند و اشکالی به نظرشان رسید؛ باید پاسخگوی شبهاتی که در ذهن مردم ممکن است بر اثر عملکرد تو و عملکرد عوامل تو به وجود آید باشی. امام(ع) با این فرمان، مسوولان را موظف کردند که  پاسخگوی اشکالاتی که در اذهان مردم به وجود می آید، باشند. طبیعتا این اشکالات، ممکن است به شکل های مختلفی در جامعه مطرح شود. پس این آزادی برای مردم و برای جامعه محفوظ نگه داشته شده است. توجه به این نکته ضروری است که معنای کلام امام این نیست که اشکالات گرفته شده حتما اشکالات درستی است؛ یعنی حتی ممکن است اشکالاتی را گرفته باشند که نادرست هم باشد؛ اما مسوولان هر جامعه ای بر رفع آنها و پاسخگویی بر شبهات مردم موظف شده اند.

آزادی موجود در جوامع اسلامی درصد کوچکی از آزادی بیان مدنظر اسلام است
او با بیان اینکه آزادی ای که الآن در جوامع اسلامی مطرح است، شاید ١٠ یا ٢٠ درصد آن آزادی بیانی است که اسلام به آن اعتقاد دارد، گفت:
ما مشاهده نمی کنیم اجازه دهند که افراد، آزادانه نقد خودشان را به حاکمان و مسوولان امر بیان کنند. البته همانطور که گفته شد، معنایش این نیست که آن نقد، حتما هم  درست است، ممکن است اشکالی بگیرند که غلط هم باشد؛ ولی ذهنیتی است که به وجود آمده و مسوولان باید پاسخگوی آن باشند و آن شبهات را رفع کنند.

موسویان در پایان ابراز تاسف کرد که در بسیاری از جوامع اسلامی رعایت و حفظ این آزادی ها مشاهده نمی شود و این اجازه به جامعه داده نمی شود که آزادانه و بدون دغدغه و نگرانی حرف دلشان را مطرح کنند.

برگرفته از «شفقنا»

عنوان، زیرعنوان و برجسته نمایی ها از اینجانب است.     ب. الف. بزرگمهر

پی افزوده:

چند پرسش زمینی از استاد مسایل دینی

پرسش نخست:
همانگونه که می دانید از بازرگانان و داد و ستدگران به عنوان «حبیبان خدا» یاد شده است. آیا در اسلام جایز است که به عنوان نمونه، این «حبیبان خدا» از یکسو گوشت گاومیش های پیر و بیمار هندی را به ایران وارد کنند و به خورد مسلمین دهند و از سوی دیگر گوشت گوسپند و گاو ایرانی را به ترکیه و کشورهای دیگر صادر نمایند؟ آیا با «خُمس» و «زکات» پرداختن شان به «عُلمای اعلام»، گناهان آنها پاک می شود؟

پرسش دوم:
روزانه شمار نه چندان کمی از بزهکاران اجتماعی به جرم هایی چون قاچاق مواد مخدر، تجاوز به ناموس مردم و ... به حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به دار آویخته می شوند. همانگونه که می دانید، افزایش این بزهکاری ها در همه جای جهان و از آن میان ایران، نسبتی سرراست با افزایش تنگدستی و بیکاری دارد. با نادیده گرفتن درستی یا نادرستی به دار آویختن یا کشتن آدم ها به هر شکل آن، آیا آن سیاستمداران و سیاست پیشگانی که بدبختی و تنگدستی و بیکاری مردم را فراهم آورده اند، شایسته ی به دار آویخته شدن هستند یا انبوه بزهکاران اجتماعی که قربانیان تیره روز نادانی و نابکاری آن سیاستمداران و اوضاع نابسامان اجتماعی شده اند؟       

پرسش سوم:
برپایه ی آنچه از «مالک اشتر» آمده، اگر مردم ایران عطای این حکومت را به لقایش بخشیدند و به همه ی آن مسوولان ریز و درشت و حتا به "نماینده ی خدا و امام زمان" به زبان خوش گفتند: «برو کنار، بگذار باد بیاد!»، آنگاه تکلیف شان چیست؟

ب. الف. بزرگمهر      ٣٠ خرداد ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!