«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

جهان بدون جنگ، تنها با پایان بخشیدن به بهره کشی آدمیان از یکدیگر پدید می آید!

آرش آن تنها یک چیز است: نابودی سرمایه داری و آغاز سوسیالیسم در همه ی جهان!

بزرگ‌ترین روزنامه انگلیسی‌زبان اسرائیل، «هراتز» گفت‌وگویی با جان هورگان، رئیس دانشکده نگارش علمی در انستیتوی تکنولوژی ایالت نیویورک انجام داده است. جان هورگان، روزنامه‌نگار مطرحی است که آثارش در مجله «دانشمند آمریکا» و سایر نشریات معتبر نظیر «هارپر» به چاپ می‌رسند. 

به گفته روزنامه «هراتز»، تمرکز مقالات و کتاب‌های نوشته شده توسط جان هورگان درباره علم، جامعه و مذهب است. این روزنامه، ضمن معرفی مضمون اساسی کتاب جدید نویسنده آمریکایی به نام «پایان جنگ» به این نکته اشاره می‌کند که پدیده جنگ از دوران کودکی ذهن جان هورگان را به خود مشغول کرده است. این پژوهشگر همواره در شگفت بوده است که چرا بشر پا به میدان جنگ می‌گذارد؟

کتاب جدید جان هورگان پیش از هر چیز، تئوری‌های اساسی درباره دلایل ایجاد جنگ و اینکه اصلاً چرا بشر از حربه جنگ استفاده می‌کند را مد نظر قرار می‌دهد؛ نظریه‌هایی نظیر اینکه «ذات مردان جنگ طلب است»، «جنگ‌ها بیشتر بر سر تصاحب منابع طبیعی است»، «افراد سیاسی و مذهب‌های مختلف آتش‌بیار معرکه جنگ هستند» و اینکه «جنگیدن عملی هیجان‌انگیز و لذتبخش است».

جان هارگون با وسواس و دقت علمی تک تک نظریه‌های شناخته شده را که کوشش می‌کنند دلیل وجودی جنگ را توجیه کنند در کتاب جدید خود به زیر سئوال می‌برد. به عنوان نمونه به تئوری‌ای که معتقد است پستانداران نزدیک به انسان یعنی میمون و اورانگوتان هم به صورت گروهی به جنگ می‌پردازند اشاره می‌کند.

جان هورگان با معرفی تحقیقات علمی نشان می‌دهد پستانداران نامبرده نه تنها در صلح زندگی می‌کنند، بلکه به‌طور طبیعی میل به همیاری و عدالتجویی نیز در آنها مشاهده شده است. او به‌طور مشخص روی تحقیقات دانشمند معروف «ناپلئون چوگنون» و تحقیقاتش درباره قبیله خشن و ذاتاً جنگجوی «یانومامو» در آمازون تکیه می‌کند که تائید شده است آنها نیز در شرایط متفاوت، رفتار صلح‌جویانه را ترجیح می‌دهند.

روزنامه «هراتز» می‌افزاید کتاب جدید «پایان جنگ» به نحله جدید دستاوردهای علمی و آماری نزدیک است که در آثار استیو پینکر و جاشوا گلداشتاین مطرح شده‌اند. نتایجی که نشان می‌دهد به نسبت سده ‌های گذشته، خشونت، جنگ و کشتار انسان‌ها توسط انسان‌ها با سرعت زیاد در حال کاهش است.

به نظر می‌آید در اسرائیل و آمریکا صحبت از صلح بیشتر حرف و ادعاست و در عمل، دیوارهای شعاری ضد جنگ به سرعت فرو می‌ریزند. اینطور نیست؟

 جان هورگان - کاملاً درست است. یک تناقض بزرگ در این زمینه وجود دارد. کوشش من هم در کتابم این است که نشان دهم چه تفاوت مهیبی بین افکار و کردار ما آمریکایی‌ها وجود دارد. در حقیقت، آمریکا پشتیبان و تداوم‌بخش اصلی همه جنگ‌های دوره معاصر جهان است.

ما همزمان در حال جنگیدن با دو کشور در آنسوی اقیانوس هستیم. آمریکا بزرگ‌ترین فروشنده ابزار جنگی در دنیا است. بودجه شگفت‌انگیز نظامی ما هفت برابر بیشتر از چین است که دومین رقیب تسلیحاتی ما به شمار می‌رود. با اینهمه ادعای ما در سراسر جهان شنیده می‌شود که ما دولت صلح‌دوستی داریم.

در بخشی از کتاب «پایان جنگ» به سال‌های قبل از جنگ جهانی اشاره دقیق‌تری می‌کنم که جو جامعه را با حس وطن‌پرستی و تشویق شهامت و مردانگی داغ کرده بودند. در طی سال‌های قبل از جنگ خانمانسوز جهانی اول، سیاستمدارها بر طبل جنگ‌طلبی هم به عنوان وسیله حل مشکلات می‌نواختند و هم این احساس را دامن می‌زدند که جنگ در ذات خود رمانتیک و قهرمانانه است.

دو جنگ وحشتناک اول و دوم، کمر زمین را تا حد مرگ به وسیله صنایع مرگبار کشتار عمومی شکست و بزرگ‌ترین دستاوردش آشکار شدن دروغ و توهمی بود که درباره زیبایی و احترام به جنگ و جنگ‌آوری صورت می‌گرفت.

حالا فکر کنیم که جنگ از روی زمین برچیده شده است. آیا امکانش نیست که چند دولت بزرگ یا شرکت‌های بزرگ اقتصادی کنترل جهان را از طریق هدایت افکار بشر و جهانی شدن به دست بگیرند؟

من هم نگران این ماجرا هستم. دوستی دارم که به شدت نسبت به گسترش تاثیر جهانی شدن مشکوک است. ما می‌دانیم که امکان پایان دادن به جنگ‌ها وجود دارد، ولی در ضمن نمی‌شود این حقیقت را نادیده گرفت که تبعیض اقتصادی و سرکوب و کنترل سیاسی جهان ادامه خواهد داشت.

دولت آمریکا، سالانه هزار میلیارد دلار صرف قدرت نظامی‌اش می‌کند. تصور اینکه با نصف این هزینه، بسیاری از نابه‌سامانی‌های اقتصادی جهان قابل پیشگیری و درمان است، امر غیر واقعی نیست؛ واقعیتی که در اعتراض‌های موسوم به اشغال وال استریت نیز خود را نشان داده است. باورم این است که عدالت اجتماعی در دنیای بدون جنگ سریع‌تر تحقق می‌یابد.

برگرفته از «رادیو زمانه»

برجسته نمایی های درون متن از اینجانب است. عنوان و زیرعنوان این گفتگو نیز از آنِ من است.       ب. الف. بزرگمهر



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!