«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

انتخابات فرانسه از نگاه حزب کمونیست یونان

بیانیه الگا پاپاریگا دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان

انتخابات فرانسه، نتیجه های آن در دور اول و آن چه برای دور دوم تدارک دیده می شود، درس های مهمی هستند که دلیل هایی را که چرا حزب کمونیست یونان از مشارکت در جبهه به اصطلاح نیروهای ضد «مموراندوم» و به اصطلاح «نیروهای چپ» شرکت نمی کند، تایید می کند.

وقتی که یک حزب کمونیست، زمانی که یک جنبش کارگری، اعتراض های توده های مردمی را به یک اتحاد چپی منحصرمی کند که مذاکره  در داخل اتحادیه اروپا وگفتگوی اجتماعی را با انحصارات می پذیرد، تنها یک پی آمد می تواند وجود داشته باشد، همان چیزی که اکنون در رابطه با دوردوم انتخابات در فرانسه شاهد آن هستیم: 
هدایت نوبتی مردم به رای دادن  به حزب لیبرال یا به سوسیال دموکراسی و تحلیل بردن و بی خطر کردن رادیکالیسم و گسترش دادن محافظه کاری .

این وضعیت، دور دوم انتخابات فرانسه را به خاطر می آورد که همه به خاطر آن که «لوپن» تقویت نشود  به «شیراک» رای دادند. امروز آنها از سوی چپ فرانسه به ادامه همان راه دعوت می شوند؛ همان طور که اعلام شده، رای دادن به «هولند» سبب خواهد شد که «سارکوزی» رییس جمهور نشود. با این شیوه استدلال ها، جنبش همیشه و به ویژه در یک دوران بحرانی که جنبش کارگری و مردمی باید به پیش موج بردارند، شکست خواهد خورد.

۲۳ آوریل ۲۰۱۲

برگرفته از «نوید نو»:

این برگردان در برخی جاها بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است.

پی نوشت:
هنگامی که این چند سطر برگردان گفته های بیانیه ی «دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان» را خواندم، بی اختیار با خود گفتم:
شاهد از غیب رسید!

من نیز به آرش دقیق واژه به واژه، چنین می اندیشیدم و می اندیشم. خواندن این بیانیه، برایم یادآور گفته ای از آن فرزانه ی بزرگ انقلابی بود که حزب ها و جریان های «سوسیال دمکراتیک» سرچشمه گرفته از «انترناسیونال دوم» یا به عبارتی دیگر: جریان های نوکر سرمایه و خائن به آرمان ها و آرزوهای طبقه کارگر و زحمتکشان در جامه ی "چپ" را چون زگیلی می انگاشت که اگر به هنگام جلوی رشد آن گرفته نشود، همه ی کالبد جنبش کارگری را بیمار و ناتوان خواهد نمود (نقل به مضمون از و. ای. لنین). روزگار نشان داد که تا چه اندازه وی درست دیده بود. سوزاندن و خشکاندن "زگیل" هایی که هم اکنون همه ی کالبد بیمار را پوشانده و در تار و پود آن ریشه دوانده اند، کاری بس دشوارتر از هنگامی است که آن فرزانه انقلابی هشدار می داد؛ گرچه به هر رو کاری است ناگزیر که باید انجام شود و به گفته ی آن زبانزد زیبا:
«ماهی را هر هنگام که از آب بگیری تازه است!» باید سیاستی نوین، درخور شرایط تازه، در پیش گرفت و آستین ها را بازهم بیش تر بالا زد!

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ اردی بهشت ماه ۱۳۹۱   

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!