«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

با همه ی نیرو با پریشانگویی های مذهبی برزمیم!


این روزها، دگربار گفتگو و ستیزه درباره ی اینکه آیا "امام زمان" از پنهانگاه خود بیرون آمده، جهان را از بدی خواهد رهانید یا هنوز هنگام آن فرا نرسیده، میان باندهای گوناگون حاکمیت و پیرامون آن اوج گرفته و داغ شده است. تردید برانگیز بودن چنیین ستیزه هایی و اینکه از کجا سرچشمه می گیرند، حتا توجه برخی آخوندهای کمی باهوش تر را که دم شان به جایی بند نیست نیز برانگیخته است؛ کسانی که خود پاسخگوی اصلی پخش و پراکندن بسیاری از پریشانگویی های مذهبی در پیوند و پیرامون این جُستار هستند!

دستِکم برای نیروهای آگاه چپ، نکته ای آشکار و روشن است که با گسترش هرچه بیش تر مناسبات و پیوندهای بورژوازی و فروپاشیدن همبودهای کهنه ی اجتماعی ـ اقتصادی، دین و مذهب گام به گام رنگ باخته به ناچار خود را با شرایط تازه دمساز می کند و رویهمرفته از نیرو وتوان آن کاسته می شود. این روند، کم و بیش، روندی منطقی است که بر بنیاد تجربه ی تاریخ آدمی استوار است. کشور ما نیز از این قانونمندی برکنار نیست. پوسته ی مذهبی انقلابی برتناقض از مدت ها پیش، شکاف های بزرگی برداشته و «لیبرالیسم» گره خورده با آموزه های دینی را در وضعیت بسیار دشواری تا مرز خیانت به منافع ملی کشورمان به پیش رانده است. یادآوری بخشی از آنچه که در این باره پیش تر نوشته بودم، مرا از بازنویسی بی نیاز می کند:
«... لیبرالیسم ایرانی و همه نوچه های داخلی و خارجی آن را که هنوز بگونه ای خنده دار از راه و روشی پشتیبانی می کنند که در پهنه جهانی شکست سختی خورده، باید همه جانبه برملا نمود و دروغ هایی را که در سالیان گذشته درباره «دهکده جهانی» و لزوم کنار آمدن با اربابان قدرت بارها و بارها نشخوار کرده اند، در پیشگاه توده های مردم به نمایش و داوری دوباره گذاشت. دغدغه و نگرانی عمده لیبرالیسم ایرانی هم اکنون و نیز در آینده سر و سامان دادن به مناسباتش با سرمایه امپریالیستی بوده و خواهد بود، نه حل دشواری های روزمره و کمرشکن اقتصادی ـ اجتماعی توده های کار و زحمت. باید پیروان این لیبرالیسم و دروغ و ریاکاری روشنفکران شکم سیر در خدمت سرمایه را که در کردار کاری بیش از اندوختن سرمایه ندارند، برملا نمود. لیبرالیسم ایرانی سرانجام ناچار خواهد شد صورتک اسلامی را از چهره بردارد. پوسته مذهبی، در روندی دردناک، رفته رفته کنار زده می شود و خواست های طبقاتی این نیروها که با خیانت به منافع ملی ایران و پشت کردن به کارگران و زحمتکشان، به سوی آشتی با امپریالیست ها گام برداشته و بر می دارند، بی پرده رخ می نمایاند.» (درباره وظایف ما! ـ بازانتشار، ب. الف. بزرگمهر، ۳۰ دی ماه ۱۳۸۷)

در اینجا به چون و چرای روند یاد شده بیشتر نمی پردازم و توجه خواننده و بویژه رزمندگان راه رهایی طبقه ی کارگر و سپاه کار و زحمت را به نکته هایی جلب می کنم که در اوضاع کنونی از اهمیت نسبی بسیار برخوردار است. این نکته ها را فشرده در میان می گذارم:
الف. بی گفتگو، بازگشایی ستیزه های "داغ" پیرامون جُستار «ظهور امام زمان» با عقب نشینی های تازه ی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی در برابر خواست های امپریالیستی بر علیه منافع ملی ایران که هنوز همه ی پهنا و درازای آن روشن نشده، پیوند تنگاتنگ دارد؛
ب. این ستیزه ها و پخش و پراکندن گسترده ی آنها در میان توده های مردم، چه در گذشته و چه بویژه هم اکنون، آماجی جز کژدیسه نمودن افکار عمومی از گندکاری های رژیم نداشته و ندارد؛ رژیمی که از چندی پیش به این سو درباره ی آن ـ نه از روی احساساتی بی منطق! ـ نوشته ام:
هر روز ماندنش زیان هایی بس بزرگ تر برای کشورمان و همبستگی خلق های آن به بار آورده و خواهد آورد؛
پ. بی گفتگو، گرداننده اصلی چنین ستیزه هایی، امپریالیسم کهنه کار انگلیس و در کنار آن شاید تا اندازه ای همدستان امریکایی اش باشد؛
ت. بخش عمده ای از اجراکنندگان و پیش برندگان چنین ستیزه هایی که بر پریشان گویی های مذهبی (خرافات) استوار شده، کهنه آخوندهای مزدور انگلیس، نوچه های تازه پا در رکاب نهاده ی آن ها و برخی از گروه های وابسته و مزدور امپریالیستی بویژه درون و پیرامون «قوه ی مجریه» تا بالاترین رده های آن هستند؛ و
ث. این گفتگوها و ستیزه ها نه تنها از سویی بن بست ژرف و ناتوانی رژیم وامانده در گشودن دشواری های رو به گسترش اجتماعی و اقتصادی مردم را بازمی تاباند که از سوی دیگر، آماده نمودن هرچه بیش تر توده های میلیونی مردم را برای سرفرود آوردن در برابر سیاست ننگین گرانبار شده بر میهن مان دربر دارد.

نیروهای واپسگرای حاکم بر میهن مان و مزدوران بخوبی جاسازی شده ی امپریالیسم در بالاترین رده های حاکمیت جمهوری اسلامی، افزون بر همه ی زیان هایی که از روز نخست روی کار آمدن خود تاکنون در از میان بردن و پراکنده نمودن نیروهای سیاسی و اجتماعی خلق های ایران زمین به بار آورده اند، توانسته اند همچنین بخش عمده ای از نیروهای درستکار ملی ـ میهنی درون سپاه را سر به نیست کرده یا از کار بیندازند؛ نکته ای که نباید از دید ما پنهان بماند! ستیزه و پریشانگویی پیرامون "امام زمان"، سرپوشی بر چنین سیاست ننگین تبهکارانه و زمینه سازی برای فرود آمدن واپسین ضربه است که یورش نظامی یکی از گمانه های آن است و می تواند شکل های پیش بینی نشده ی دیگر ـ و شاید بیش تر دلخواه بهره کشان جهان و کم هزینه تر برایشان! ـ مانند جنگ داخلی و برادرکشی خلق های ایران نیز بخود گیرد.

با همه ی نیرو به رویارویی با چنین پریشان گویی های مذهبی برخیزیم و از هر راه ممکن با آن برزمیم!

ب. الف. بزرگمهر     هفتم اردی بهشت ماه ١٣٩١


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!