«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۳, یکشنبه

حتا پند عبید زاکانی را به گوش نگرفتند!


شخصی خانه ای به كرایه گرفته بود. چوبهای سقفش بسیار صدا می كرد. به خداوند خانه از بهر مرمت آن سخن بگشاد.

پاسخ داد كه چوبهای سقف ذكر خداوند می كنند.

گفت: نیك است، اما میترسم این ذكر منجر به سجده شود.

عُبید زاکانی

||||||||||||||||||||

ویدئوی زیر مسجدی را که سقف آن بر سر نمازگزاران فرود آمد و شش تن از آنان را به "دیار باقی" ـ دوزخ یا بهشت آن روشن نیست! ـ فرستاد؛ نشان می دهد. به گمان بسیار، سقف آن مسجد نیز پیش از سجده مدتی به ذکر خداوند سرگرم بود! ولی، آیا کسی در آنجا گوشش به اینگونه ذکرها بدهکار بوده و هست؟! آیا کسی پاسخگوی چنین پیشامدهای ناگواری هست؟

اکنون، زبانم لال، دبستانی که در ویدئو نمایش داده شده، در نوبت است. سقف این یکی هنوز به ذکرگویی و راز و نیاز با خداوند نپرداخته است و در اینجا استثنائا باید بگوییم و دعا کنیم که انشاء الله ماشاء الله ذکرخدا را برای همیشه فراموش خواهد نمود! استغفرالله ربی و اتوبه علیه ...

ب. الف. بزرگمهر   سوم اردی بهشت ماه ١٣٩١



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!