«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

این هم دو تا آخوند جوان امروزی که کمی آنور پل افتاده اند!


این هم دو تا آخوند جوان امروزی که کمی آنور پل افتاده اند! 
می بینید؟! یکی از آنها سرگرم خواندن است و آن دیگری در زبانزد رایج امروز باختر زمین، کار «دی جی» (dj) را انجام می دهد؛ یک «آخوند دی جی»! پیشه ی تازه ای که از آن در پایکوبی های جوانان در گردهمایی های شبانه چون «دیسکو» و جاهایی مانند آن سود برده می شود و درآمد خوبی هم دارد؛ و برای انجامش، اینگونه که می گویند، باید کمی هم توانایی هنری داشته باشی که صفحه ی موسیقی در حال دور زدن را کجا و تا چه اندازه جلو و عقب ببری و خلاصه کلام: خیطی بالا نیاوری!

بی گفتگو، آنها قرآن یا روضه با سودبردن از این فن آوری تازه نمی خوانند؛ گرچه، شاید در آینده برای بدست آوردن دل مسلمین و جلوگیری از کاهش مقلدینی که هر روز از شمارشان کاسته می شود، دست به چنین کاری نیز بزنند تا نشاط پیروان دینی را تا اندازه ای هم شده، نگه داشته و حتا کیفورشان کنند؛ ولی تاکنون من چیزی درباره ی آن ندیده یا نشنیده ام و می پندارم که هنوز گام هایی تا رسیدن به آن فاصله دارند. چه آهنگی می خوانند یا اجرا می کنند؟ «ابوعطا» یا «گاو بِجِ بُخورد»؟! نمی دانم؛ ولی بیاییم در آستانه ی سال نو بینگاریم که کمی از خط قرمز رد شده، «گل اومد، بهار اومد» را می زنند و می خوانند؛ گرچه نمی دانم اجرای چنین آهنگ زیبایی با «دی. جِی»، چه مفتی از آب در می آید؟! روی عنوان زیر تصویر «کلیک» کنید، روشن می شود که راستی راستی اینگونه هست یا نه و شاید همزمان ناچار نباشید به چهره ی آن دو نیز بنگرید.

ب. الف. بزرگمهر       ٢٩ اسپند ماه ١٣٩٠


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!