«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

چگونه گُل از گُل شان می شکفد؟!


آنچنان خرسند شده اند که خبری پیش پا افتاده را بدون آنکه به درونمایه ی آن خوب باریک شوند، بزرگ کرده و در رسانه های خود درج نموده اند. عنوان خبر چنین است:
«اولین پلیس مُحجّبه در سوئد» و این هم متن آن که در خاستگاه خبر به تصویر آن خانم نیز آراسته است:
«به گزارش رسانه‌های سوئدی، اولین پلیس محجبه‌ در سوئد یک دختر ٢٦ ساله به نام دونا الجمال است که قبل از استخدامش در نیروی پلیس در یک زندان سوئدی کار می‌کرده است.

او اعتقاد دارد که حجاب نه تنها مانع پیشرفت کاریش نمی‌شود، بلکه از آنجا که سوئد کشوری دارای فرهنگ‌های مختلف است، این موضوع سبب افزایش تفاهم بین فرهنگ‌ها و جوامع گوناگون می‌شود.

او که به عنوان اولین پلیس محجبه در سوئد  کانون توجهات بسیاری قرار گرفته است، می‌گوید هرگز حجاب را ترک نخواهد کرد چرا که حجاب بخشی از وجود اوست و برایش باعث ایجاد محدودیت نمی‌شود.» (برگرفته از «ویستا»).

آدم، یاد بخشی از داستان طنزآمیز «پخمه» نوشته ی طنزنویس بزرگ ترک و جهان، زنده یاد «عزیز نسین» می افتد؛ هنگامی که «قهرمان داستان»: «پخمه» پس از دربدری فراوان و فرار از چنگ پلیس که در پی اوست، به شهری کوچک و دورافتاده آمده و برای خوابیدن به مسجدی پناه برده، یکی از دینداران نیک نفس آن شهر او را با یک آلمانی که گویا سرگرم وضوگرفتن است و اسلام آورده، اشتباه می گیرد و بدبختی تازه ای برای وی آغاز می شود. در آن شهر کوچک، جشن و سور به پا می شود؛ تصویر "آلمانی اسلام آورده" در تنها روزنامه ی شهر با شرح کشداری از نشانه های بزرگی و کشش دین اسلام درجهان چاپ می شود؛ از «پخمه» پذیرایی بسیار گسترده و درازمدتی به عمل می آید و کم مانده است که دختری زیبا را نیز به عقد وی در آورند که گند کار در می آید. روشن می شود که "آلمانی اسلام پناه"، ختنه شده ی خدایی است ...

گرچه در نیک نفسی رسانه های جمهوری اسلامی در پخش چنین خبرهایی، جای گفتگو بسیار است، ولی آنچنان از این خبر، گُل از گُل شان شکفته که به سخنان خانم روگیر (محجبّه) باریک نشده اند. وی از آن میان می گوید:
«... از آنجا که سوئد کشوری دارای فرهنگ‌های مختلف است، این موضوع سبب افزایش تفاهم بین فرهنگ‌ها و جوامع گوناگون می‌شود.»

آرش این سخنان، بی آنکه بخواهم درباره ی اندازه ی درستی یا نادرستی آن چیزی بگویم، چنین است:
اینجا هیچ زنی وادار به چادر یا روسری بر سر کردن نمی شود! و کسی نمی تواند به وی گستاخی کرده، بگوید:
یا روسری، یا توسری!

دزدان و فریبکاران اسلام پناه در کنار درج چنین خبرهای «خر رنگ کنی» با وجدانی آسوده چشم بر واقعیت های تلخ اجتماعی در میهن مان می بندند و از کنار آن می گذرند. یکی از آنها خبری است که چندی پیش در یکی دو رسانه ی ایران بازتاب یافت:
«بیش از ۵۰ درصد روسپی ها، زنان متاهل هستند»* این زنان نگونبخت، خواهران و مادران همه ی ما ایرانیان هستند که برای گذران زندگی خود و خانواده شان در جمهوری اراذل و اوباش اسلام پناه، ناچار به تن فروشی شده و می شوند. شاید کمی گُلگون شوید؛ ولی آیا کک تان هم می گزد؟!

ب. الف. بزرگمهر      پنجم دی ماه ١٣٩٠

* «فرهیختگان آنلاین»:

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!