«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

آقای شیخ! از «خودی» و «ناخودی» آغاز شد!


آقای شیخ!

اگر آن دلیری و شهامت را در خود یافتید که دوست و دشمن و خودی و ناخودی راستین را صرف نظر از جامه ای که بر تن دارند و پرچمی ـ یا آنگونه که شما دوست دارید، بگویید: عَلَمی ـ که زیر آن سینه می زنند، رُک و پوست کنده نام ببرید، سخن شما آرشی انتقادی می یابد؛ وگرنه آه و ناله یا غُر و لُندی بیش نبوده و از دید توده ی مردم، حساب کسانی چون شما را از دزدان و رشوه خواران جدا نمی کند. برای اینگونه سخنان، دیگر کمی دیر است!

ب. الف. بزرگمهر     ٣٠ آذرماه ١٣٩٠   

||||||||||||||

انتقاد شیخ حسین انصاریان از اختلاس
شیخ حسین انصاریان در مجلسی گفته است:
شما حساب کنید چه دست های به ناحق علیه دیگران برروی کاغذ می آید و چه دست هایی که به ناحق امضا می کنند؛ چه دست هایی سرقت می کنند؛ اختلاس می کنند؛ رشوه می گیرند؛ چه دست هایی اسناد قلابی درست می کنند و هزار میلیارد هزار میلیارد در روز روشن می دزدند.

برگرفته از «تهران امروز»       ۲۸ آذر ۱۳۹۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!