«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

چگونه ترفندهای رژیم به ضد خود دگردیسه می شود!

با شکست گام به گام انقلاب بهمن، رژیم جمهوری اسلامی که از درون هرچه بیش تر می پوسید و از توده های مردم دور می شد، برای سرپوش نهادن به سیاست های مردم ستیز و ضدخلقی خود و نیز حل دشواری های خویش با «شیطان بزرگ»، هرچه بیش تر خرافات مذهبی را گسترش داد. دامنه ی چنین خرافاتی که بگونه ای عمده بر بنیاد «ظهور امام زمان» بنا نهاده شده بود، هزینه های هنگفتی، از ساختن مجموعه ی بسیار بزرگ «جمکران» و تبلیغات پیرامون آن گرفته تا ساختن مسجدهای بیشمار حتا در «ده کوره» هایی که کمتر از پنجاه نفر در آنها زندگی می کنند و پخش گونه های دیگر خرافات، بر دوش مردم تیره روز ایران نهاد. در این میان، نیرنگبازانی رند پا به میدان نهادند که در «جن گیری»، «احضار ارواح» و «رابطه با امام زمان» دست پیشینیان خود را از پشت بستند.

روند پر شتاب رویدادها و فشار خواست های برآورده نشده ی انقلاب بهمن، به زودی بسیاری از این ترفندها و نیرنگ بازی ها را بر ضد آماج های پیش بینی شده ی واپسگرایان و همه ی نوکیسگان اسلام پناه دگردیسه و نقش بر آب نمود. اکنون "جن"ها و "امام زمان"، سخت یقه ی همان ها را که چنین خرافاتی در جامعه ی ایران و بویژه میان توده های تیره روز پراکندند، گرفته و ولشان نمی کنند. ناچار شده اند نیم گامی به پس بردارند؛ گرچه نمی توانند بیش از این وانشینند؛ زیرا نه از دیدگاه طبقاتی چنین امکانی را دارند و نه از جنبه ی فرهنگی ـ تاریخی افقی آنچنان بلند که بتوانند چنین خرافاتی را به یکباره و یکپارچه کنار نهند. چنین کاری برایشان مانند خودکشی است؛ زیرا آنچه آن رندان بر آن دست نهاده و با آن توده های مردم را می فریبند، ریشه در "کتاب آسمانی" دارد و دشواری کار نیز در همین جاست: "جن" ها را دیگر نمی توان به جایی که بوده اند، برگرداند یا سرجایشان نشاند!

به فیلم زیر نگاه کنید و ببینید چگونه آخوند واپسگرا زیر فشار واقعیت ها ناچار به برداشتن آن نیم گام به پس و پرت و پلاگویی شده است:
دلیل آنهمه هزینه های هنگفت و تبلیغ برای جمکران دلسوزی به حال مومنینی نادان بوده که نامه های نوشته شده برای «حضرت» را در فاضلاب می انداخته اند!

ب. الف. بزرگمهر           ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۰


۱ نظر:

ناشناس گفت...

عجب زمانه ای است!
نامه های الاغ هائی از این قبیل همان بهتر که توی چاه فاضل ـ آب و یا شیخاب انداخته شود.
الاغی اداعا می کند که ولی فقیه با حضرت خضر در بالا بالاها جلسه می گذارد؟
اگر می توانید از خود ولی فقیه بپرسید که چرا موضع نمی گیرد و نمی گوید که این الاغ دورغ می گوید؟

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!