«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

فاجعه انسانی، بهانه ای برای اشغال مجدد هائیتی


کشور کوچک هائیتی در اثر زلزله ۷ و ٣ دهم ریشتری سیزدهم ژانویه سال ٢۰۱۰ و چند زمین لرزه شدید بعد از آن، علاو بر آنکه درهم کوبیده شد و نود درصد شهرهای پورتوپرنس، لیوگان و صدها شهرک و روستای اطراف آنها ویران و در حدود ٢۰۰ هزار نفر کشته شد و بیش از  ٣ میلیون نفر آسیب دید، حتی از سوی ایالات متحده آمریکا اشغال هم گردید. در طول مدت بعد از این حادثه و هنوز هم، این بحث که، زلزله های پیاپی هائیتی، یک حادثه طبیعی بوده است و یا نتیجه کاربرد تسلیحات زلزله ساز ایالات متحده آمریکا، ادامه دارد. باحتمال قریب به یقین، وقوع زمین لرزه های نسبتا قوی در روزهای بعد از اولین زمین لرزه تا امروز(٢٩/۰۱/٢۰۱۰)، با توجه به اینکه بخش اصلی انرژی زلزله زای درون زمین، معمولا در همان رفت و برگشت نخست رها می گردد و از شدت پس لرزه ها کاسته می شود، امری غیرعادی در زلزله شناسی بوده و خبرهای حاکی از آمادگی نظامیان آمریکائی برای حرکت به سوی هائیتی یک روز قبل از وقوع اولین زمین لرزه و سپس، استقرار آنها در فرودگاه پورتوپرنس و کاخ ریاست جمهوری بعد از ورود به خاک این کشور، می تواند مؤید غیرطبیعی بودن فاجعه باشد.
گذشته از اینکه، عامل فاجعه هائیتی قهر طبیعت بوده و یا نتیجه فعالیت انسان، دولت ایالات متحده آمریکا صرفنظر از عوامل و مسبب فجایع انسانی، چه در فیلیپین یا اندونزی، چه در هائیتی و یا در خود آمریکا و هر جای دیگر، از آنها بمثابه یک مائده آسمانی به نفع سیاستهای غارتگرانه خود بهره برداری می کند. زمانیکه طوفان کاترینا، شهر نیواورلئان را در نوردید، تنظیم کنندگان سیاستهای آمریکا، از جمله، جوزوف کامیزارو، بساز- بفروش سرشناس، آن را یک برگ آسمانی نامید و میلتون فریدمن نیز آن را یک نعمت خدادای خواند و گفت: کاری که ما دهها سال نمی توانستیم بکنیم، طوفان کاترینا در عرض چند ساعت کرد(نقل به مضمون). بنابراین، غیر منتظره نبود در چنین وضعیت مصیبت بار هائیتی، در حالیکه، سازمانهای بین المللی و کشورهای مختلف جهان، خواروبار، دارو، چادر، لباس، گروههای امدادرسانی و پزشکی برای کمک به مصدومان و آسیب دیدگان این کشور می فرستادند، دولت آمریکا ضمن ارسال کمکهای انساندوستانه بسیار ناچیز و غیر قابل توجه، انواع تجهیزات سنگین جنگی و نیروهای نظامی خود را به خاک هائیتی گسیل دارد.
استقرار سریع نظامیان آمریکائی در خاک هائیتی، اعمال کنترل اخلالگرانه در کمک رسانیها، گرسنگی دادن بمردم آسیب دیده، ممانعت از مشارکت نهادهای بین المللی، ارگانها و مقامات دولتی خود کشور هائیتی در سازماندهی کمک به آسیب دیدگان، کمترین جای تردیدی باقی نمی گذارد که، نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا بقصد اشغال و با برنامه قبلی، وارد هائیتی شده است. بعبارت دیگر، دولت دمکرات ایالات متحده آمریکا، با بکارگیری متد شناخته شده «شوک درمانی»، کشور و مردم غارت شده هائیتی را گرفتار فاجعه ساخت و با گستاخی تمام، بار دیگر به دنباله قافله جهنمیان مستعمرات خود بست.
طول و تعداد «قافله جهنمیان» به قافله سالاری ایالات متحده آمریکا، به بلندی تاریخ این کشور است و با ارتقاء آن به جایگاه سرپرستی امپریالیسم جهانی، همه ساله بلند شده است. اگر چه هائیتی یکی از اولین قربانیان سلطه استعماری امپریالیسم آمریکاست، اما کمتر کشور و خلقی را در جهان می توان سراغ کرد که زخم کاری این دولت امپریالیستی را بر گرده خویش تحمل نکرده باشد. امروز تمام کشورهای آسیا و آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی و لاتین، حتی مستعمرات سنتی و تحت الحمایه انگلیس نیز با انواع شیوه ها دخالت و توطئه های آن مواجه هستند.
در حالیکه فجایع جنگهای استعماری آمریکا در شرق و جنوب شرقی آسیا، ویران کردن کشورها و کشتار بی شمار انسانها، از ژاپن، کره، ویتنام و دیگر کشورها گرفته تا کودتا در مالزی و کشتن سوکارنو، در شیلی و قتل آلنده، در ایران و بر کناری و محاکمه دکتر مصدق، در گرانادای تحت الحمایه انگلیس و قتل موریس بیشاب نخست وزیر مردمی آن و صدها کودتای خونین نظامی دیگر در آمریکای جنوبی، لاتین و آفریقا، متاسفانه بتدریج بدست فراموشی سپرده می شود، این دولت غارتگران بین المللی و کمپانیهای اسلحه سازی، نه تنها از گذشت روزگار هیچ نیاموخت، حتی با تشدید بحرانهای ساختاری سرمایه داری و افزایش مصایب مشکلات جهانی در اثر حاکمیت سرمایه، فعالیت های ضدبشری خود را حدت و شدت بیسابقه ای بخشیده، با سیاستهای نو استعماری در اغلب کشورهای جهان حضور یافت. چون تغییر مرزها و پاک کردن اتحاد شوروی، چکوسلاواکی، یوگسلاوی و آلمان دموکرات از نقشه سیاسی جهان و کودتاهای رنگی نیز هیچ کمکی به تثبیت نظم امپریالیستی نکرد، به رویکرد نظامی روی آورد و بدنبال اشغال نظامی یوگسلاوی، افغانستان و عراق، بر هم زدن اوضاع پاکستان، یمن و بسیاری کشورهای دیگر، پس از تأسیس هفت پایگاه نظامی جدید در کلمبیا در تابستان گذشته، بار دیگر به هائیتی، بمثابه دروازه حیاط خلوت خود در آمریکای مرکزی و جنوبی که چندی است با موانعی مواجه شده است، باز گشت.
اقدامات و اعمال ناهنجار و غیرمتعارف ایالات متحده آمریکا  نه تنها در هائیتی دیروز و امروز، بلکه در هر نقطه جهان، نشان بارز خودسری و جرم بی جزا در نظم امپریالیستی است و تا زمانیکه، خلقهای آزادیخواه جهان با مبارزه و مساعی مشترک خود این نظم را بر نیافکنند، تضاد عمده و اصلی جامعه جهانی، همچنان تضاد بین استقلال و آزادی با امپریالیسم و استعمار در مقیاس بین المللی، و تضاد بین کار و سرمایه و حاکمیتهای غیرمردمی در بعد ملی، خواهد بود و تا زمانیکه این تضادها به نفع استقلال و آزادی ملی، بنفع توده های کار و زحمت حل نشود، نه مردم هائیتی که امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند کمک همه جانبه است، به استقلال و آزادی ملی، ثبات و امنیت پایدار دست خواهد یافت و نه دیگر خلقهای جهان.
هشتم بهمن ماه ۱٣٨٨
_____________________________________________________
لطفا، به مجموعه نوشتارهای مرتبط با فاجعه هائیتی درنشانی زیر نیز توجه فرمائید.
http://shizli.blogfa.com/post-20.aspx

همبستگی با مبارزهٔ مردم ایران


فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان این اعمال دولت ایران را محکوم می‌کند. ما از دولت ایران خواستار توقف فوری اعدام‌ها، آزاد کردن بدون قید و شرط همهٔ تظاهرکنندگان دستگیر شده، و رفع محدودیت کامل از نشر و مبادلهٔ اخبار و اطلاعات هستیم.

فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان (WIDF) همبستگی خود را با زنان و همهٔ مردم ایران، که در راه دستیابی به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی، علیه رژیم تئوکراتیک دیکتاتوری آن کشور قهرمانانه پیکار می‌کنند؛ رژیمی که در پی سرکوب خونین این جنبش مردمی است، اعلام می‌کند. «فدراسیون» با مردم ایران هم‌صدا است. ما حمایت قاطعانهٔ خود را از مبارزان جنبش زنان، از تظاهرات آنها، و از آنها که بازداشت و زندانی شده‌اند اعلام می‌کنیم. بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها، زنان زندانی در معرض خشونت غیرقابل وصفی از سوی رژیم قرار دارند و زندگی رهبران جنبش زنان در خطر است.
رخدادهای پس از انتخابات بحث‌انگیز ۲۲ خرداد ۸۸ پرتلاطم و خشونت‌آمیز بوده است. امروز اکثریت عظیمی از مردم ایران مبارزه را به خیابان‌ها کشانده‌اند و با واکنش خشونت‌آمیز نیروهای سرکوبگر روبه‌رویند. شکاف هائی که در سال‌های اخیر در صفوف بورژوازی و رژیم حاکم ایجاد شده است، می‌تواند فرصتی باشد برای مردم ایران تا خود را از سرکوب خفقان‌آور موجود رها کنند و راهگشای مسیر نوینی برای کشور به منظور تأمین و تضمین استقلال ملی، دموکراسی، آزادی‌های سیاسی و سندیکایی، و بهبود سطح زندگی زحمتکشان باشند. در عین حال، مردم مبارز ایران مصممند تا از هرگونه تلاش مداخله‌گرانهٔ مراکز امپریالیستی ممانعت کنند.

زنان ایران، به‌ویژه، دلایل بیشتری برای آمدن به خیابان‌ها و شرکت در تظاهرات دارند. زنان ایران در اساس هنوز از حقوق بشر محرومند، به این بهانه که مخالف قوانین اسلامی هستند. حتیٰ دستاوردهای سال‌های گذشتهٔ زنان نیز از آنها گرفته شده و آرمان‌های انقلاب ۵۷ به سرعت به دست فراموشی سپرده شده است. زنان در ایران حق طلاق گرفتن از همسر، حق سرپرستی فرزندان، یا حق سفر بدون اجازهٔ شوهرشان را ندارند. همچنین، زنان اجازه ندارند قاضی دادگاه بشوند.

در ایران مجازات اعدام حتیٰ در مورد افراد زیر سن قانونی هم اجرا می‌شود، و مجازات قرون وسطایی سنگسار کردن تا حد مرگ نیز هنوز اجرا می‌شود. ایران، در کنار سودان و سومالی، یکی از سه کشور اسلامی است که از امضای پیمان حذف همهٔ اشکال تبعیض علیه زنان سر باز می‌زند، و مصرّانه زنان کشور را شهروندان درجهٔ دو به حساب می‌آورد. انتشار کتاب‌ها یا نشر مطالب اینترنتی که موضوع‌شان مسائل زنان باشد ممنوع است. پاسخ رژیم به تلاش‌های بسیج کنندهٔ جنبش‌های زنان، خشونت وحشیانه و شکنجه بوده است.

فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان این اعمال دولت ایران را محکوم می‌کند. ما از دولت ایران خواستار توقف فوری اعدام‌ها، آزاد کردن بدون قید و شرط همهٔ تظاهرکنندگان دستگیر شده، و رفع محدودیت کامل از نشر و مبادلهٔ اخبار و اطلاعات هستیم.
فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان همهٔ زنان جهان را فرا می‌خواند که خودکامگی و اعمال خشونت‌بار مقامات ایرانی را محکوم کنند.

فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان
ژانویه ٢٠١٠


برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:

http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=971

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

تشکیل شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان


زندگی بهتر حق کارگر است
بیاینه اعلام موجودیت شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان


 کارخانه ذوب آهن اصفهان همواره یکی از بزرگترین مجموعه های  کارگری ایران بوده و می باشد. با این همه و به رغم حرکت های کوچک و بزرگ کارگران ذوب آهن برای احقاق حقوق  و بهبود شرایط کاری خود, آنان از داشتن هر گونه تشکل کارگری برای دفاع از حقوق و پیگیری مطالبات بحق خود محروم بوده اند. اینک با توجه به شرایط دشوار کارگران و نیز آینده مبهم در پیش رو, و درحالی که بحرانهای اقتصادی فشار مضاعف و کمرشکنی به قشر کارگر وارد  می کنند , ما جمعی از کارگران ذوب آهن بر آن شدیم تا در نخستین گام برای دفاع از حقوق کارگران و انسجام بخشیدن به صفوف پراکنده آنان , تشکیل (( شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان)) را اعلام نماییم . از آنجا که این شورا در شرایط غیرعلنی تشکیل شده و منتخب آرای کارگران کارخانه نمی باشد, لذا عنوان (( شورای موقت )) را برای خود بر می گزیند ولی با این حال متعهد می گردد که در صورت فراهم شدن شرایط مساعد در اولین فرصت , انتخاباتی آزاد با شرکت تمامی کارگران کارخانه برگزار کند.تا آن زمان شورا به نمایندگی از تمامی کارگران کارخانه, برای دفاع از حقوق آنان خواهد کوشید و تصمیمات خود را از طریق صدور بیانیه به اطلاع آنان خواهد رساند. 

شورا خط مشی , دیدگاه ها و مواضع خود را به شرح زیر اعلام می دارد:
۱- شورا تمامی کارگران را یکسان و برابر می داند و بر این باور است که تبعیض های پیدا و پنهان میان کارگران رسمی و قرارداد مستقیم و شرکت های پیمانکاری را نه کارگران بلکه تصمیم گیرندگان جامعه به وجود آورده اند و همانان در برابر آن مسئول اند. شورا ایجاد تبعیض میان کارگران را سیاستی در جهت ایجاد تفرقه و تشتت در صفوف آنان ارزیابی می کند.
۲- شورا اعتقاد دارد که اعتصاب حق مسلم کارگران است , و در شرایطی که بسیاری از کارگران شرکت ها دو تا شش ماه از حقوق خود را دریافت نکرده اند ، اعتصاب را تنها سلاح کارگران می داند. شورا با کارگران شجاع احیا گستران اسپادان، نسوز آذر، ایثارگران حدید،نصیر بنیاد و تمامی کارگرانی که طی این مدت دست به اعتصاب زده اند اعلام همبستگی می کند .
٣- شورا نسبت به تاخیر در پرداخت حقوق و پاداش ماهانه کارگران رسمی و احتمال کاهش یا حذف پاداش ها هشدار می دهد و درصورت چنین اتفاقی ،توسل این کارگران به اعتصاب غذا ،اعتصاب سفید(کم کاری و اخلال در روند تولید) و در نهایت اعتصاب کاری را مجاز و مشروع می داند.
۴- شورا سیاست کارخانه را در کلیه حوادث ایمنی، یعنی سرشکن کردن تمام تقصیرها میان کارگران، به ویژه حوادث منجر به فوت و نقص عضو ،سیاستی ضد انسانی قلمداد می کند و علت عمده حوادث ایمنی را شرایط سخت کاری ،تکنولوژی فرسوده و شتاب و فشار مدیریت بر کارگران برای تولید هر چه بیشتر می داند.
۵- شورا حقوق حداکثر ۴۰۰هزار تومانی را برای کارگران قرارداد مستقیم و شرکتهای پیمانکاری در شرایطی که طبق آمار رسمی خط فقر یک خانوار شهری ٨۰۰هزار تومان اعلام شده است – را ستمی آشکار به کارگران و خانواده های شان می داند و خواهان برداشته شدن گام به گام تبعیض میان کارگران رسمی و سایر کارگران می باشد.
۶- شورا معتقد است خصوصی سازی ذوب آهن ،تاثیراتی مصیبت بار بر زندگی و کار کارگران خواهد گذاشت و تجربه خصوصی سازی در دوران سازندگی و تاثیر آن بر معیشت و شرایط کاری کارگران را گواهی بر این ادعا می داند.تجربه ای که همه ما کارگران هر روزه در ذوب آهن شاهد آن هستیم.
۷- شورا هزینه های میلیاردی و قراردادهای چندصد میلیونی در فوتبال ذوب آهن را ،در وضعیتی که حقوق و پاداش کارگران رسمی با تاخیر پرداخت می شود و حقوق سایر کارگران در زیر خط فقر قراردارد که آن هم به موقع پرداخت نمی شود،بی عدالتی محض می داند.
٨- شورا هفته نامه داخلی آتشکار را تریبونی برای خودستایی مدیران و ادعاهای گزافی – مانند تولید و تحویل ریل ملی به شرکت راه آهن- می داند که دروغ بودن شان بر همه کارگران آشکار است. شورا خواستار درج گزارش وضعیت پرداخت حقوق کارگران شرکتی و اعتراضات کارگری ،پوشش کامل حوادث منجر به فوت و نقص عضو، اعلام نام کارگرانی که در اثر حوادث کاری جان می سپارندو نیز ارایه آمار ماهانه حوادث کاری درهفته نامه آتشکار می باشد.
۹- شورا با توجه به نبود امکان فعالیت علنی ، تمامی کارگران را به تشکیل خودجوش هسته های کارگری در سرتاسر ذوب آهن فرا می خواند و بر این باور است که بدون تشکیل این هسته ها توسط خود کارگران، امکان پیشبرد خواسته های آنان وجود نخواهد داشت.نقش این هسته ها آگاهی بخشی ،ایجاد وحدت و همبستگی میان کارگران و انتخاب افرادی برای رهبری فعالیت های آنان خواهد بود. این هسته ها می توانند بر محور محافل دوستانه ،تفریحات گروهی،صندوق های قرض الحسنه کارگری و ... شکل بگیرند.

دستتان را می فشاریم.

شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان- دی ماه ٨٨


برگرفته از تارنگاشت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»:
http://www.ettehadeh.com/?page=news&nid=1589

حمایت بین المللی کمونیست ها از جنبش مردم ایران


احزاب کمونیست، اتحادیه های کارگری و روشنفکران ترقیخواه جهان از جنبش مردم ایران برای دموکراسی، حقوق و آزادی های دموکراتیک پشتیبانی می کنند!

* با حمایت ٨ حزب کمونیست دیگر از بیانیه احزاب برادر در رابطه با تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری در کشور اکنون ٥٩ حزب کمونیست جهان و از جمله احزاب کمونیست پرقدرت فدراسیون روسیه، آفریقای جنوبی، یونان، هند، پرتغال، برزیل، قبرس، جمهوری چک، نپال، لبنان از جنبش مردمی حمایت می کنند!

* حزب کمونیست یونان: «ما با کمونیست‌ها، اعضا و یاران حزب توده [ایران]، و زحمتکشان که برای پیشرفت اجتماعی و برای حقوق اجتماعی و دموکراتیک مردم پیکار می‌کنند اعلام همبستگی می‌کنیم. ما سیاست سرکوبگرانه‌ای را که با مسئولیت دولت ایران و مقامات امنیتی منجر به مرگ و دستگیری رزمندگان جنبش مردمی شد، محکوم می‌کنیم.»

در هفت ماه گذشته و از روز پس از اعلام نتایج دستکاری شده انتخابات ریاست جمهوری ایران احزاب کمونیست و چپ و مترقی جهان، سازمان های مدافع حقوق زنان، سندیکاهای کارگری و سازمان های شناخته شده و معتبر مدافع حقوق بشر حمایت خود از مبارزه مردم کشورمان را اعلام کرده اند. گزارش های ویژه در رابطه با این اعلام همبستگی های متنوع در ماه های گذشته در صفحات «نامه مردم» منتشر شده اند. در ماه های اخیر و به ویژه از آغاز آذرماه جاری و همزمان با اوجگیری جنبش مردمی این فعالیت های همبستگی از سوی نیروهای مترقی و به ویژه احزاب کمونیست جهان ابعاد وسیعتری پیدا کرده است. انتشار صدها مقاله توضیحی، مصاحبه، و اخبار افشاء گرانه در رابطه با جنایات نیروهای وابسته به رژیم و صدور اطلاعیه ها و بیانیه های مطبوعاتی در اعلام همبستگی با جنبش مردم و زحمتکشان ایران از نشانه های زنده همبستگی بین المللی جبهه کار با جنبش پرشکوه مردم ایران است.

به موازات تصویب صدها قطعنامه و قرار برگزاری آکسیون سازماندهی شده توسط سندیکا های کارگری جهان در حمایت از مبارزه مردم و زحمتکشان ایران، احزاب کمونیست جهان در این روزهای سرنوشت ساز فصلی درخشان از بینش علمی و مبتنی بر مبارزه طبقاتی خود را در رابطه با درک تحولات بغرنج ایران و ضرورت همبستگی با جنبش مردم ایران به نمایش گذاشتند. و این همه بر رغم کوشش های برنامه ریزی شده و محکوم به شکست سرسپردگان آشکار و پنهان رژیم «ولایت فقیه» است، که سعی داشته اند با شعبده بازی های مطبوعاتی که تحت حمایت مالی سفارتخانه های رژیم سازماندهی شده، جنبش کارگری در جهان را در رابطه با لزوم حمایت از طیف وسیع جبهه خلق شامل جنبش زنان، جوانان و کارگران به تردید بیاندازند. با هم نگاهی گذرا به نمودهایی از همبستگی کمونیست های جهان با جنبش مردم ایران داشته باشم:

* در دو ماهه گدشته ٨ حزب کمونیست دیگر از کشورهای مختلف جهان حمایت خود از بیانیه احزاب کمونیست و کارگری جهان در همبستگی با مبارزات مردم ایران که در مهرماه منتشر گردید اعلام کردند و تعداد امضاء احزاب حمایت کننده از بیانیه به ٥٩ حزب افزایش یافت. اسامی این احزاب به قرار زیر است: حزب کمونیست نپال (متحد مارکسیست لنینیست)، حزب کمونیست اسپانیا، حزب کمونیست نروژ، حزب کمونیست اتحاد شوروی، حزب کمونیست های صربستان، حزب سوسیالیست لیتونی، حزب کمونیست مصر، و جبهه آزادیبخش بحرین. نامه مردم در مهرماه امسال این بیانیه با اهمیت را که مورد تائید و حمایت بیش از ٥٠ حزب کمونیست از پنج قاره جهان و از جمله احزاب کمونیست پر قدرتی از کشورهایی چون فدراسیون روسیه، آفریقای جنوبی، یونان، هند، پرتغال، برزیل، قبرس، جمهوری چک، لبنان قرار گرفته است، را منتشر کرد.

* سایت اینترنتی ”سولید نت“ (شبکه همبستگی احزاب کمونیست کارگری جهان) متن انگلیسی اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران در رابطه با محکوم کردن حمله خونین رژیم به تظاهر کنندگان روز عاشورا و همچنین بیانیه تحلیلی حزب توده ایران در حمایت از بیانیه هفدهم آقای موسوی را منتشر و مستقیماٌ به تمامی احزاب کمونیست کارگری، چپ جهان و سازمان های بین المللی ارسال کرد. سولید نت همچنین شماره های نوامبر و دسامبر (آبان تا دی ماه) ”توده نیوز“، بولتن بین المللی حزب توده ایران به زبان انگلیسی، را منتشر و پخش وسیع کرد.

* نشریه مانیفست، ارگان ”حزب کمونیست نوین هلند“، در شماره ویژه ١٤ ژانویه خود با اختصاص یک صفحه کامل به تحولات ایران و جنبش اعتراضی، رخدادهای ماه های اخیر کشور را مورد بررسی قرار داده و نکات اصلی اعلامیه های کمیته مرکزی حزب توده ایران در رابطه با تظاهرات روز عاشورا و همچنین بیانیه ١٧ آقای موسوی را برجسته می کند. مانیفست گزارش می دهد:
«حزب توده ایران که از جنبش سبز به رهبری آقای موسوی حمایت می کند، معتقد است که رژیم ولایت فقیه مانع اصلی هرگونه تحول بنیادین در کشور بوده و اینکه پیروزی و موفقیت جنبش مردمی در گرو اتحاد جنبش کارگری و جنبش های زنان و جوانان و دانشجویان و دیگر نیروهای ترقی خواه کشور است.»

* «کمیته دفاع از حقوق مردم ایران- (کودیر)» که در کشورهای انگلیسی زبان اروپا و آمریکای شمالی فعالیت می کند و از سوی نیروهای چپ، مترقی و جنبش های سندیکائی و صلح این کشورها حمایت می شود، در ماه های اخیر فعالیت های وسیعی را در حمایت از جنبش مردم ایران سازمان داده است. ”کودیر“ با انتشار بیانیه های اطلاعاتی در روز های ٢٨ دسامبر، ٦ ژانویه و ١٥ ژانویه در رابطه با موج دستگیری های وسیع، نیروهای مترقی در جنبش کارگری و افکار عمومی را به اعتراض به عملکرد غیرقانونی رژیم ولایت فقیه دعوت کرد. کارزار دفاعی سازمان دهی شده از سوی ”کودیر“ در رابطه با دستگیرشدگان هفته های اخیر مورد توجه بسیاری از مطبوعات مترقی و محافل سندیکائی قرار گرفته است.

* حزب کمونیست آلمان در حمایت از جنبش مردمی در ایران اخبار و اعلامیه های کمیته مرکزی حزب توده ایران در رابطه با تحولات اخیر کشور و سیاست های سرکوب گرانه رژیم ولایت فقیه را در نشریه مرکزی خود به نام ”دوران ما“ (اونسره زایت) منتشر کرد.

* انتشار مقالات افشاگرانه و توضیحی در رابطه با حقانیت و ابعاد گسترده جنبش مردمی در روزنامه چپ و ترقی خواه ”یونگه ولت“، چاپ برلین، و روزنامه ”مورنینگ استار“ چاپ لندن، که ارتباط نزدیک با حزب کمونیست انگلستان دارد. این دو روزنامه که در میان نیروهای چپ و رهبران و فعالان جنبش های سندیکایی آلمان و انگلستان خوانندگان فراوانی دارند، بیانیه ها و اعلامیه های حزب توده ایران در رابطه با تحولات اخیر را پوشش داده اند.

* حزب کمونیست انگلستان با اتخاذ یک سیاست پیگیر حمایت از جنبش زحمتکشان و مردم میهنمان در ماه های اخیر، در گسترش پیام های جنبش و توضیح بغرنجی های تحولات ایران فعال بوده است. سایت مرکزی حزب کمونیست در هماهنگی با حزب توده ایران مقالات و اطلاعات متعددی را در رابطه با گسترش جنبش همبستگی با مردم ایران منتشر کرده است. در آبان ماه امسال به دعوت حزب کمونیست انگلستان، سخنران های حزب توده ایران در مراسم افتتاحیه دانشگاه کمونیستی در لندن در روز ١٧ آبان ماه و سپس در جلسه ویژه ای در رابطه با تحولات ایران نمایندگان حاضر را در جریان تحولات کشور و خواسته های جنبش مردمی و سیاست های سرکوبگرانه رژیم ولایت فقیه قرار دادند.

* «هفته نامه جهان مردم»، ارگان خبری حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا با بازتاب اطلاعیه های مطبوعاتی حزب توده ایران و «کمیته دفاع از حقوق مردم ایران- (کودیر)» و انتشار مقالات افشاء گرانه در رابطه با جنبش مردمی در رابطه با جهت اصلی تحولات ایران سعی در روشنگری در میان نیروهای مترقی و کارگری ایالات متحده داشته است. در مقاله ای که در روز ١٥ ژانویه توسط «هفته نامه جهان مردم» با عنوان «ادامه دستگیری ها و فروپاشی مشروعیت رژیم» منتشر شد، اشاره می شود که «به موازات افزایش تعداد دستگیری ها در ایران متعاقب برخورد خشونت آمیز نیروهای امنیتی، و به کارگیری تاکتیک های جدید برای ترساندن مردم توسط رژیم، جمهوری اسلامی با یک بحران مشروعیت رو به رو است.» مقاله در انتها نتیجه می گیرد که:
«گرچه هنوز زودرس است که در مورد یک انقلاب دیگر در ایران پیشگوئی کرد، ولیکن این مشخص است که رژیم تئوکراتیک که 30 سال قبل در نتیجه انقلاب بهمن ١٣٥٧ به قدرت رسید، مطمئناٌ با مهمترین و پایدارترین بحران موجودیت خود مواجه است.»

*روزنامه اومانیته، وابسته به حزب کمونیست فرانسه، با ارائه گزارش های متعدد در رابطه با تحولات ایران به طور پیگیر از جنبش مردم کشور جمایت کرده است. این روزنامه در روز ٥ ژانویه به نقل از مواضع اعلام شده در بیانیه آقای موسوی می گوید که دولت باید مسئوليت مسائلی را که ایجاد کرده است به عهده بگیرد و زندانیان سیاسی را آزاد کند و حقوق شهروندان برای تظاهرات را برسمیت بشناسد. «من به روشنی می گویم اگر به وجود بحران در کشور اذعان نشود، امکان خروج از این مسائل وجود ندارد.» در مطلبی که پس از تظاهرات روز عاشورا در روز ٣١ دسامبر در اومانیته منتشر گردید این روزنامه متذکر شد:
«طوفان تغییرات در تهران در حال وزیدن است.» و اضافه کرد که «احمدی نژاد و ولی فقیه، خامنه ای، اکنون احساس کرده اند که جامعه در حال زیر ورو شدن است... ولی فقیه خامنه ای و احمدی نژاد میدانند که از یکشنبه (روز عاشورا) به بعد مسئله فقط انتخابات نیست بلکه فکر تغییرات بنیادی است که افکار همگان را جلب کرده است.» “اومانیته “در مطلبی در رابطه با تظاهرات سازماندهی شده از سوی رژیم در روز ٣٠ دسامبر از جمله اشاره نمود: «رژیم اکنون متوجه شده است که موجی عمیق  می تواند آن را خیلی سریعتر از آنچه تصور می کرد از صحنه بروبد. و به این دلیل است که طرفداران سر سخت رژیم در روز چهارشنبه تظاهراتی برپا کردند.»

* رفیق «حیدر عبدالله» مسئول روابط بین المللی «جبهه آزادیبخش ملی بحرین» در ملاقات و گفتگو با نمایندگان حزب توده ایران در آخرین روزهای آذرماه جاری، همبستگی نیروهای مترقی و آزادیخواه بحرین را با جنبش مردم ایران اعلام کرد. رفیق ”حیدر عبدالله“ در جریان گفتگو های خود اظهار داشت:
«جنبش وسیع و پردامنه مردم ایران در ماه های اخیر بیانگرعطش مردم منطقه برای آزادی ها و حقوق دموکراتیک و مخالفت آنان با دیکتاتوری است. نیروهای ترقی خواه منطقه و تمامی آنان که برای استقلال واقعی، دموکراسی و عدالت اجتماعی مبارزه می کنند، با حساسیت تحولات مربوط به این جنبش میلیونی را دنبال می کنند و در راه پیروزی آن از هیچ حمایتی دریغ نخواهند کرد. رفقای بحرینی و تمامی ترقی خواهان کشور ما تحلیل ها و اطلاعیه های ارزشمند حزب توده ایران را در رابطه با تحولات دنبال کرده و با جنبش مردم ایران همبستگی عمیق دارند. ما همیشه در بحرین تحولات ایران را با دقت و از نزدیک دنبال می کنیم چرا که معتقدیم هر تحول مثبتی در کشور شما مطمئناٌ تبعات مثبتی در بحرین و کشور های منطقه خواهد داشت. جنبش مردمی و تحولات ایران همیشه الهام بخش ترقی خواهان بحرینی بوده است.»

خوزه رینالدو کاروالو، دبیر شعبه روابط بین المللی حزب کمونیست برزیل در پاسخ به سئوال مصاحبه گر نشریه برزیل دو فاتو [حقیقت برزیل] اظهار داشت که ایران: امروز با تهدیدهای شدیدی از سوی امپریالیسم آمریکا و اسرائیل روبه‌روست. به همین دلیل است که ایران سزاوار همبستگی مردم و دیگر کشورهای مستقل است. اما این به معنای شناسایی و پذیرش سیاسی و ایدئولوژیکی رژیم حاکم بر ایران نیست که خود را یک “جمهوری اسلامی” معرفی می‌کند.
حزب کمونیست برزیل، که از احزاب اصلی برزیل و در ائتلاف حاکم به رهبری پرزیدنت لولا دو سیلوا شرکت دارد، در سال های اخیر پیگیرانه از جنبش مردم ایران برای صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی حمایت کرده است و در میان حامیان و امضاء کنندگان بیانیه های همبستگی صادر شده از طرف احزاب کمونیست کارگری جهان در رابطه با ایران در نوامبر 2008 و اکتبر 2009 می باشد. حزب کمونیست برزیل در حقیقت از حامیان اصلی قطعنامه صادر شده در اجلاس احزاب کمونیست- کارگری جهان در سائوپولو در نوامبر ٢٠٠٨ بود که مورد حمایت ٦٠ حزب کمونیست جهان قرار گرفت. (کتابچه اسناد اجلاس احزاب کمونیست- کارگری جهان- منتشره توسط حرب کمونیست برزیل).

* حزب کمونیست یونان که از احزاب کمونیست قدرتمند جهان است، در روز ٨ ژانویه در پاسخ به فراخوان عاجل حزب توده ایران به احزاب کمونیست جهان در رابطه با تحولات هفته های اخیر و به ویژه موج سرکوب پس از تحولات روز عاشورا، بیانیه ای پیرامون تحولات ایران منتشر کرده و به حزب توده ایران ارسال داشت. متن این بیانیه که در سایت مرکزی حزب کمونیست یونان انتشاریافت، به قرار زیر است:
رفقای گرامی
ما رخدادهای پراهمیت ایران را دنبال می‌کنیم. ما با کمونیست‌ها، اعضا و یاران حزب توده [ایران]، و زحمتکشان که برای پیشرفت اجتماعی و برای حقوق اجتماعی و دموکراتیک مردم پیکار می‌کنند اعلام همبستگی می‌کنیم. ما سیاست سرکوبگرانه‌ای را که با مسئولیت دولت ایران و مقامات امنیتی منجر به مرگ و دستگیری رزمندگان جنبش مردمی شد، محکوم می‌کنیم. ما خواهان آزادی فوری بازداشت شدگان و به طور کلی همه زندانیان سیاسی هستیم که در راه منافع مردم مبارزه می‌کنند. در عین حال، ما هرگونه تلاش در بهره‌گیری از این وضعیت به منظور تشدید مداخله امپریالیستی در این منطقه را به صراحت رد و محکوم می‌کنیم. در هر حال، این مردم ایران هستند که حق تعیین مسیر تحولات در کشورشان را دارند. پیش شرط خنثی کردن نقشه‌های امپریالیستی و هر گونه تلاش نیروهای بورژوازی به منظور منحرف کردن مردم از راه ایجاد تغییرات مثبت به نفع مردم، رشد مبارزه ضد امپریالیستی با پیشاهنگی جنبش کارگری است.

دایره مطبوعاتی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان



برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:
http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=961

مبارزه برای لغو ستم ملی جزءِ جدایی ناپذیر جنبش ضد استبدادی است!


شهر مهاباد در روز ۲ بهمن ماه سال ۱۳۲۴، شاهد رخدادی با اهمیت تاریخی بود که تا به امروز سراسر مبارزه حق طلبانه خلق کرد را تحت تاثیر خود قرار داده است.

روز دوم بهمن ماه درمهاباد طی یک گردهم آیی بیست هزار نفری که به ابتکار حزب دمکرات کردستان برپا شده بود ضمن صدور قطع نامه ای تشکیل حکومت ملی و خودمختار کردستان درچارچوب ایران اعلام گردید و رفیق شهید قاضی محمد، صدر حزب دمکرات کردستان، به ریاست این حکومت از طرف مردم انتخاب شد. جنبش دوم بهمن یک نقطه عطف و تحولی بنیادین درتاریخ مردم کردستان به شمار می آید که تا به امروز و بررغم تغییر و تحولات بزرگ جهانی و داخلی اهمیت خود را حفظ کرده است.

برخی ویژگی ها و خصلت جنبش دوم بهمن

کسانی که با تاریخ مردم کرد آشنایی دارند، به روشنی درک می کنند که جنبش دوم بهمن با ایجاد یک چرخش درسرنوشت کردستان وایجاد شالوده نظری ـ سیاسی جنبش معاصرکرد، بزرگ ترین خدمت را به مردم ستمدیده کردستان انجام داده است.این جنبش به سلطه انحصاری ـ سنتی طبقه فئودال-عشایر بر مبارزات کردستان نقطه پایان نهاد و نمایندگان خلق را درصف مقدم مبارزه وارد کرد. درعین حال جنبش دوم بهمن مساله ملی و حل عادلانه آن را مانند جزیی از نهضت دمکراتیک، انقلابی و مردمی سراسر ایران طرح کرد و مبارزه ملی را به درستی تابعی از جنبش سراسری مردم ایران ارزیابی و معرفی نمود.

حکومت ملی و خودمختار کردستان درداخل کشور، متحد نیروها و احزاب ترقی خواه و پیشاپیش همه، حزب توده ایران بود و درعرصه جهانی درکنار خلق های تحت ستم و مبارزان ضد امپریالیست قرار داشت. حکومت ملی گرچه بیش از یازده ماه دوام پیدا نکرد و با توطئه امپریالیسم و ارتجاع درخون غرق شد ولی بدون کم ترین تردید، درهمین دوران بسیار کوتاه با روح دمکراتیک، محتوی انقلابی و سمت گیری مردمی و ترقی خواهانه، راه لغو ستم ملی و حل عادلانه مساله ملی را نشان داد.

یکی از ویژگی های بارز و فوق العاده مهم این جنبش، تدوین و اجرای برنامه مترقی به سود توده های محروم بود. اراضی برخی از فئودال های منطقه را مصادره کرد؛ به منظور رهایی دهقانان از یوغ مناسبات ارباب ـ رعیتی درنخستین گام در نسبت تقسیم محصول به سود دهقانان تجدید نظر به عمل آورد، نقشه نخستین موسسات صنعتی را درکردستان تهیه کرد؛ برای اولین بار سنگ بنای تئاتر ملی را گذاشت؛ مطبوعات و نشریات کردی و چاپخانه ایجاد کرد؛ برای زنان در جامعه و خانواده حقوق مساوی با مردان را تامین نمود و نخستین کانون های آموزش و بهداشت رایگان برای مرم را پایه ریزی کرد. حکومت خودمختار کردستان بر حمایت اکثریت دهقانان، پیشه وران، روشنفکران میهن دوست و سرمایه داری ملی متکی بود. جنبش دوم بهمن و حکومت ملی و خودمختار کردستان هرگز و تحت هیچ شرایطی کتمان نکرد که بخش جدایی ناپذیر نهضت دمکراتیک مردم ایران است و هدف ها و اصول خود را درچارچوب منافع این نهضت معرفی و دنبال می کند. بررسی ویژگی ها و خصلت این جنبش عمیقا مردمی، به خوبی گواه حقانیت مبارزه مردم کرد با وفاداری و پایبندی به سنن آن است. به علاوه، با توجه به این ویژگی ها می توان، تبلیغات دروغین امپریالیسم و ارتجاع درخصوص وارونه جلوه دادن ماهیت این جنبش را افشاء و خنثی ساخته و از حقوق مردم کرد آنچنان که اصول جنبش دوم بهمن پی ریزی کرده، قاطعانه و همه جانبه دفاع کرد.

ستم ملی درایران و ماهیت آن

واقعیت این است که درکشور ما خلق های گوناگونی زندگی می کنند که هر یک سابقه طولانی دراین سرزمین دارند. این خلق ها ضمن آنکه باهم میهنی مشترک به نام ایران و فرهنگ مشترکی به نام فرهنگ ایرانی و سرنوشت و تاریخ مشترکی دارند، خود دارای فرهنگ و سنن و آداب ملی ویژه خویشند و به همین علت برای اداره امور صرفا ملی و محلی حقوق و اختیارات طبیعی، برحق و مشروعی دارند. رژیم سرنگون شده سلطنتی و نیز رژیم ولایت فقیه این حقوق و اختیارات مشروع و برحق را به رسمیت نشناخته و نمی شناسند. این امر به ستم مضاعف براین خلق ها منجر شده که نامی جز ستم ملی و یا تبعیض ملی ندارد و درزمینه های اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی اعمال شده و می شود. درمیهن ما برخلاف تبلیغات هدفمند و گمراه کننده امپریالیسم جهانی پیدایش و گسترش و اجرای سیاست ستم ملی محصول دوران رشد مناسبات سرمایه داری و بخشی از سیاست سرمایه داری وابسته در پیش از انقلاب و سرمایه بزرگ تجاری پس از انقلاب است.

با نفوذ سرمایه استعماری و امپریالیستی، سیاست ستم ملی پدید گردیده و رواج داده شد. دردورانی که کشور ما وارد مرحله سرمایه داری گردید، مساله تمرکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با محتوی سرمایه داری وابسته دردستور کار قرار گرفت. این تمرکز که رضاخان اجرای آن را برعهده داشت، دارای ماهیت ضد ملی و ضد دمکراتیک بود. این سیاست از سویی ایران را از نظر داخلی متمرکز می ساخت و از سوی دیگر این بازار متمرکز را زیر سلطه امپریالیسم جهانی قرار می داد. به علاوه، بر اساس منافع سرمایه داری جهانی، در داخل استثمار زحمتکشان تشدید و فشار مضاعف برخلق ها وارد می آمد. یک چنین تمرکز ضد ملی و ضد دمکراتیک با خواست ها و نیازهای تاریخی میهن ما بیگانه بود و به دیکتاتوری، اختناق و اعمال ستم ملی میدان داد. به این ترتیب پدیده ستم ملی و تبعیض، محصول مناسبات سرمایه داری درکشور است و بدون درک این واقعیت، نمی توان برای لغو آن برنامه ای عملی، همه جانبه و مبتنی برمنافع مردم ارایه داد. همچنین از فردای پیروزی انقلاب، نیروهای ارتجاعی و تاریک اندیش با خیانت به آرمان های مردمی انقلاب بهمن، سیاست اعمال ستم ملی را این بار با رنگ مذهبی ادامه دادند و منطقه کردستان شاهد خون ریزی و برادر کشی و تشدید عقب ماندگی فرهنگی ـ سیاسی و اقتصادی شد که پیامدهای دردناک آن پا برجاست و زندگی را برهم میهنان ما دراین منطقه تیره و تار ساخته است.

حزب ما همواره خواستار حل عادلانه مساله ملی به سود منافع خلق ها و پیشرفت و ترقی کشور بوده است. پشتیبانی از نهضت های ملی آذربایجان و کردستان خود گواه سیاست اصولی حزب دراین زمینه است. بی فایده نخواهد بود تکرار کنیم، جنبش دوم بهمن، بخشی از تاریخ مبارزات حزب ما هم به شمار می آید و در تحلیل و ارزیابی آن نمی توان نقش موثر وسازنده حزب توده ایران را نادیده گرفت. دقیقا برپایه همین واقعیت است که ضمن اشاره بر ویژگی های جنبش دوم بهمن ما تاکید کرده ایم که باید با مساله ملی برخورد مشخص و تاریخی داشت و برای حل صحیح آن ضرور است تکامل جامعه، خصوصیات تکامل هر کشور معین، تناسب نیروهای طبقاتی درصحنه جهان و درهر کشور معین و نیز درجه فعالیت توده های زحمتکش، سطح آگاهی آنها را به دقت محاسبه کرد.

اهمیت پیوند مبارزه برای ستم ملی با جنبش سراسری

مبارزه امروز مردم ایران علیه استبداد ولایی و دولت برآمده از کودتا از اهمیت تاریخی تعیین کننده ای برای آینده میهن ما برخوردار است. این موضوع ضرورت تحکیم پیوند میان مبارزه در راه رفع ستم ملی با جنبش همگانی دمکراتیک و آزادی خواه را برجسته می سازد. مردم کرد و نیروهای سیاسی آنها یعنی احزاب و سازمان های ملی نسبت به جنبش سراسری منفعل و بی طرف نیستند. تامین منافع آنی و آتی خلق کرد درگرو کامیابی مبارزه توده ای علیه استبداد و خودکامگی بوده و به این جهت حضور هر چه فعال تر احزاب ملی کرد در مبارزه سراسری از یک سو به تقویت صفوف جنبش ضد دیکتاتوری منجر می گردد و از دیگر سو پایه های مبارزه ملی برای الغای ستم ملی را استحکام بخشیده و امکانات آن را افزایش می دهد. در جریان حوادث پس از کودتای انتخاباتی مواضع احزاب ملی به نحو چشم گیر و امیدوار کننده ای به سمت ایجاد پیوند با مبارزه سراسری و تقویت آن حرکت کرد و تاثیر قابل توجهی نیزاز خود باقی گذاشت. درک این ضرورت و حرکت به سمت تحقق ارتباط تنگاتنگ بی شک نشانگر وفاداری به میراث و سنن پرافتخار جنبش دوم بهمن است. دراین زمینه حزب دمکرات کردستان (حدک) درآخرین نشست کمیته مرکزی خود ـ در شهریور ماه امسال ـ برحمایت این حزب از جنبش سراسری ضد استبدادی تاکید کرد و از جمله چنین نوشت:
«نشست کمیته مرکزی، موضع دفتر سیاسی درارتباط با جنبش مردمی علیه کودتای ۲۳ خرداد امسال را مثبت ارزیابی کرد و حمایت از این جنبش را با توجه به ماهیت دمکراسی خواهی و حق طلبانه آن، وظیفه ای الزامی قلمداد نمود ... ایجاد روابط و همکاری میان احزاب و سازمان های کردستان و ایران را دروضعیت کنونی که جمهوری اسلامی و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران درتقابلی جدی با یکدیگر قرار گرفته اند، امری الزامی دانسته و دفتر سیاسی را ملزم به اتخاذ اقدامات لازم دراین راستا نمود...»(به نقل از سایت مرکزی کوردستان و کرد، وابسته به حزب دمکرات کردستان –حدک-۲۶ شهریور ماه ۱۳۸۸).

چنین سیاست مثبت و سازنده ای بی تردید دربرگیرنده منافع مشترک همه خلق های ایران است. همچنین حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) نیز درپلنوم اخیر خود (شهریور۸۸) از جمله اعلام داشته است:
«حزب دمکرات کردستان ایران طی یک بیانیه دفتر سیاسی سرکوب تظاهر کنندگان، بازداشت، زندانی و کشتن تظاهر کنندگان توسط رژیم را محکوم کرد و درهمانجا حمایت خود را از خواست های مردم برای رسیدن به آزادی و دمکراسی اعلام کرد ...» (حدکا-۲۸ شهریورماه ۱۳۸۸).

چنین مواضعی درمیان دیگر سازمان ها و جریانات ملی در کردستان نیز به چشم می خورد که باید آن را به فال نیک گرفت و باامیدواری گام در راه تقویت پیوند مبارزات ملی با جنبش سراسری گذاشت. برای تامین منافع مردم کرد و حقوق مشروع و به حق آنها و پایان دادن به فضای اختناق و سرکوب، یگانه راه مطمئن پیوند مستحکم میان مبارزه ملی و جنبش دمکراتیک و آزادی خواهانه کنونی است. درسالگرد جنبش دوم بهمن، حزب ما بار دیگر برسیاست اصولی خود دردفاع قاطع از حقوق خلق های ایران و الغای ستم ملی تاکید و به خاطره جاویدان همه مبارزان دلیر مردم ایران و کردستان که برای آزادی، عدالت اجتماعی و برابری حقوق تمامی ساکنان ایران رزمیده اند، درود می فرستد. آرمان ها و سنن جنبش دوم بهمن ستاره راهنمای مبارزه مردم کرد علیه ستم ملی و آزادی ایران است!

برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:
http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=962

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

موش ها از کشتی می گریزند!



فیلم زیر گفتگوی محمد رضا حیدری نماینده جمهوری اسلامی در نروژ را پس از واگذاری نمایندگی و پناهندگی اش به آن کشور با تلویزیون دولتی آنجا، نشان می دهد.

صرف نظر از سخنان شیرینی که این وابسته "هزار فامیل" جمهوری اسلامی در گفتگویش بر زبان رانده و فراخوانی که برای همکارانش ـ دیگر اعضای "هزار فامیل"، آقازاده ها و نورچشمی ها ـ در سایر نمایندگی های جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر فرستاده، این پدیده و مهاجرت پنهان و آشکار وابستگان حاکمیت ایران به کشورهای دیگر، بطور عمده آمریکای شمالی و اروپای باختری، تنها نشانه یک چیز است:
موش ها از کشتی می گریزند!


ب. الف. بزرگمهر

دوم بهمن ١٣٨٨



۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

بیانیه دفتر مطبوعاتی کميته مرکزی حزب کمونيست يونان


ما تحولات مهم در ايران را دنبال می‌کنيم. ما همبستگی خود را با کمونيست‌ها، اعضاء و دوستان حزب تودۀ ‏‏[ايران]، با زحمتکشان که برای حقوق اجتماعی و دمکراتيک مردم و برای ترقی اجتماعی مبارزه می‌کنند، ‏اعلام می‌داريم.‏

ما سياست سرکوبگرانه‌ای را که تحت مسؤوليت دولت و مقامات امنيتی به مرگ و دستگيری مبارزان ‏جنبش مردمی انجاميد، محکوم می‌کنيم.‏

ما خواهان آزادی فوری بازداشت شدگان و به طور کلی زندانيان سياسی که برای منافع مردم مبارزه ‏می‌کنند، هستيم.‏

در عين حال، ما هر تلاش به منظور بهره‌برداری از شرايط برای تشديد مداخله امپرياليستی در منطقه را ‏محکوم می‌کنيم. در هر حال مردم ايران حق دارند مسير کشور خود را تعيين نمايند.‏

رشد مبارزه ضدامپرياليستی با جنبش کارگری در خط مقدم آن، پيش‌شرط برای دفع طرح‌های امپرياليستی ‏و هر تلاش نيروهای بورژوازی برای تحريک مردم است تا بتوان تحولات مثبت به سود مردم ايجاد کرد.‏

برگرفته از تارنگاشت «عدالت»:
http://www.edalat.org/sys/content/view/4111/1/

دفتر مطبوعاتی کميته مرکزی حزب کمونيست يونان                             ‏٩ ژانوبه ۲۰۱۰‏


آیا «ولایت فقیه» جزو اصول دین است؟

با سلام محضر مرجع عالی قدر چندی پیش از طرف برخی شعار:" اصل ولایت فقیه جزو اصول دین است "شنیده شده بود وبه کرات هم در شبکه های تلوزیونی پخش شد. آیا اصول دین جزو احکام ثانویه است؟آیا میتوان چیزی از آن کم ویا زیاد کرد؟آیا این شعار یک ساختار شکنی نیست؟از نظر اسلام چه حکمی درباره اینان باید در نظر گرفت؟وظیفه ما چیست؟ج - 23/10/1388

جواب: با سلام و تحیت؛ اصل ولایت فقیه امری سیاسی و فقهی و مورد اختلاف بین فقیهان است و اگرچه به نظر صحیح می آید لیکن نه خودش اصل دین و نه انکارش کفرآور و فسق است. کسانی که غیر از این را می گویند نیز اهل بدعت بوده و از باب نهی از منکر باید آنان را طرد کرد و اگر عالمی نیز اینگونه حرف بزند، موجب سلب عدالتش می شود و پشت سر او نمی شود نماز خواند.
 
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی و دفتر آیت الله العظمی بیات زنجانی:
http://bayatzanjani.net/fa/faq/question-1062.html
 

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

جراحی بزرگ اقتصادی و منافع کارگران و زحمتکشان



بحث درخصوص پیامدهای اجرای لایحه هدفمند سازی یارانه ها و جدال و کشمکش جدی که بر سر آن میان طیف های ارتجاع حاکم جریان دارد، میان فعالان جنبش سندیکایی زحمتکشان با حرارت پیگیری می شود.

این بحث ها همزمان با سالگرد تصویب قانون کار و موضوع نسبت و رابطه جنبش کارگری با مبارزات سراسری ضد استبدادی واکنش های مختلفی را برانگیخته است.

دراین باره چندی پیش علیرضا محجوب نماینده مجلس، و از مسئولان خانه کارگر، دریک گفتگوی تفضیلی با ایلنا از جمله تاکید کرد: ”هدفمند سازی یارانه ها را می گویند شوک درمانی در اقتصاد، ما قبلا شوک درمانی شده ایم، شوک درمانی که در دوران تعدیل دریافت کردیم که خود آقایان هم منتقد آن بودند، حالا قرار است به شکل بزرگتر انجام شود. الان نمی توانیم تصور کنیم چقدر آسیب خواهیم دید، آسیب های اجتماعی، آسیب های کارگری، آسیب فقرا، آسیب تولید کنندگان، آسیب صنعت ملی و مثل سیلی است که نمی دانیم از کدام روزنه وارد می شود فقط می دانیم که خانمان ما را خواهد برد.“

سخنان محجوب و پافشاری او بر پیامدهای فوق العاده زیان بار اجرای طرح تحول اقتصادی که احمدی نژاد رییس دولت نامشروع کودتا برآن نام جراحی بزرگ گذارده، گویای وضعیت خطیری است که زندگی و امنیت شغلی کارگران و زحمتکشان میهن ما را تهدید می کند.

لایحه هدفمند سازی یارانه ها و اصولا سیاست های اقتصادی-اجتماعی دولت کودتا اثرات و نتایج بسیار تلخ و منفی در زندگی میلیون ها تن از زحمتکشان دارد و به این دلیل مقابله با این سیاست ها و در یک چارچوب کلی تر یعنی مبارزه با دولت کودتا دراولویت مبارزاتی جنبش کارگری کشور ما قرار دارد.

مبارزه ای که اکنون زحمتکشان به انحاء مختلف آن را پیش می برند در دو عرصه صنفی و سیاسی است. هر دوی این عرصه ها در ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند و با خلاقیت برپایه واقعیت موجود و امکانات کنونی سازمان داده می شوند. نکته فوق العاده با اهمیت دراین مساله تشخیص صحیح سمت مبارزاتی جنبش کارگری و فعالیت روشنگرانه و آگاهی بخش فعالان سندیکایی است. برخی با توجه به دشواری های کنونی و ضعف و کمبودهای جنبش کارگری خصوصا در درجه سازمان یافتگی وسطح همبستگی آن، مبارزات کارگری را صرفا صنفی و حول مسایل رفاهی-اقتصادی ارزیابی می کنند و از آن نتایج کاملا غلط در صحنه سیاسی می گیرند.

این واقعیت که بخشی مهم از جنبش اعتراضی زحمتکشان حول مسایل صنفی نظیر افزایش سطح دستمزدها، جلوگیری از خصوصی سازی، لغو قراردادهای موقت و احیای حقوق سندیکایی دور می زند، نباید منجر به آن گردد که مضمون واقعی مبارزه کارگران نادیده انگاشته شود. مبارزه ای که امروزه با افت و خیز فراوان وعمدتا به صورت پراکنده و با سطح سازماندهی ضعیف درسراسر کشور جریان دارد، به دلایل کاملا عینی دارای وزن و بار سیاسی است.

طبقه کارگر آگاه میهن ما از مبارزه درراه خواست های صنفی و صرفا رفاهی به منظور ارتقاء سطح مبارزات خود بهره می گیرد.

گرچه اعتراضات زحمتکشان بیشتر دربرگیرنده حقوق صنفی می باشد، ولی این اعتراضات درسرشت و جوهره خود مبارزه ای واقعا و کاملا سیاسی با محتوای روشن و شفاف طبقاتی است.

مضمون سیاسی مبارزه و مخالفت کارگران و زحمتکشان با لایحه هدفمند سازی یارانه ها، آزادسازی اقتصادی و برنامه مقررات زدایی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی که اصلاح قانون کار در قلب و مرکز آن قرار دارد، روشن تر از آن است که نیازمند توضیح و تحلیل مفصل باشد ما در حال حاضر در جنبش کارگری مواجه با مبارزات صرفا صنفی ـ رفاهی نیستیم، آنچه تلفیق مبارزه صنفی با سیاسی را دشوار می سازد مربوط به ضعف های کیفی و کمی کنونی طبقه کارگر میهن ماست و نباید آن را با ماهیت و سمت اصلی پیکار زحمتکشان یکسان ارزیابی کرد، و از آن نتایج به کلی غلط مانند عدم حضور کارگران در جنبش ضد استبدادی را گرفت!

نقش و جایگاه طبقه کارگر را آنگونه که هست باید ارزیابی و تحلیل کرد و این جنبش پرتوان و تعیین کننده را به دور از تصورات و تمایلات ذهنی می باید شناخت و در راه ارتقاء و تقویت و تکامل سطح سازماندهی و همبستگی در آن کوشش کرد!

بی شک اگر همین ماهیت و ویژگی جنبش کارگری نبود و مبارزات زحمتکشان صرفا صنفی و رفاهی معنا می داد، دیگر دلیل نداشت دولت برآمده از کودتا امکانات سرکوب خود را دراین سطح به آن اختصاص دهد! پرسش اینجاست کدام جنبه ها و کدام انگیزه ها رژیم ولایت فقیه و دولت نامشروع کودتا را در محاسبات خود به این نتیجه می رساند که باید در عرصه سیاسی و میدان مبارزه، کارگران را تحت فشار قرار داده و با توسل به انواع شیوه ها چه فریب و چه زندان و شکنجه و سرکوب، مبارزات کارگری را منحرف، بی خطر، خنثی و سرانجام سرکوب نماید؟! برخورد حساب شده و دقیق که گام به گام نسبت به جنبش کارگری از سوی کودتاچیان تعقیب و اجرا می شود خود شاهد دیگری براین واقعیت به شمار می آید!

در این زمینه، نکته مهم و بسیار پراهمیت دیگر، توجه دقیق موشکافانه و مبتنی بر دیدگاه طبقاتی به جنبش سندیکایی و فعل و انفعالات فوق العاده جدی در آن است که شامل همه بخش های طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان می گردد. پرواضح است تحولات اخیر صحنه سیاسی و رشد و گسترش جنبش مردمی در مصاف با کودتای انتخاباتی به رهبری ولی فقیه، همانگونه که سرتاپای رژیم، جناح بندی های حکومتی و نهادهای گوناگون آن را تحت تاثیر قرار داده و موجب بروز شکاف در آنها شده است، نهادها و تشکل های رسمی کارگری را که تا پیش از این نیز از منتقدان سیاست های دولت ضد ملی احمدی نژاد بودند، وادار به تحرک تازه ای همسو با برخی جناح ها علیه دولت کودتا و کودتای انتخاباتی کرده است. جنبش کارگری سندیکایی و مبارزان راه احقاق حقوق طبقه کارگر قطعا در قبال این تحرک تازه و نقش آفرینی نمی توانند بی تفاوت باشند و برخورد با این تشکل ها را برپایه موضع گیری آنها با جنبش سراسری ضد استبدادی و منافع کلی جنبش سندیکایی در حال و آینده تنظیم می کنند. بنابر این ضمن درک ماهیت این گونه تشکل ها و وابستگی های جناجی آنها در عین حال نباید امکان استفاده جنبش کارگری از این تشکل ها را نادیده گرفت.

جنبش کارگری ایران را باید به ستوان فقرات جنبش سراسری ضد استبدادی تبدیل کرد. ما اطمینان داریم که با رشد و گسترش مبارزات اعتراضی مردم و برقراری پیوند هرچه گسترده تر نیروهای اجتماعی می توان شاهد تقویت نقش و جایگاه طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان در پیکار ملی و مردمی برضد استبداد ولایی و برکناری دولت کودتا بود!

برگرفته از تارنگاشت حزب توده ایران:
http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=946
 
برجسته نمایی ها همه جا از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر

اين خانه قشنگ است ولی خانه من نيست ـ سروده ای از خسرو فرشيد ورد

به مناسبت درگذشت استاد بزرگ ادب پارسی


اين خاک چه زيباست ولی خاک وطن نيست

آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت

هرگز به دل انگيزی ايران کهن نيست

در مشهد و يزد و قم و سمنان و لرستان

لطفی ست که در کلگری و نيس و پکن نيست

در دامن بحر خزر و ساحل گيلان

موجی ست که در ساحل دريای عدن نيست

در پيکر گلهای دلاويز شميران

عطری ست که در نافه آهوی ختن نيست

آواره ام و خسته و سرگشته و حيران

هرجا که روم هيچ کجا خانه من نيست

آوارگی و خانه به دوشی چه بلايی ست

دردی ست که همتاش در اين دير کهن نيست

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ

در شهر غريبی که در او فهم سخن نيست

هرکس که زند طعنه به ايرانی و ايران

بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نيست

پاريس قشنگ است ولی نيست چو تهران

لندن به دلاويزی شيراز کهن نيست

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ

چون دامن البرز پر از چين و شکن نيست

اين کوه بلند است ولی نيست دماوند

اين رود چه زيباست ولی رود تجن نيست

اين شهر عظيم است ولی شهر غريب است

اين خانه قشنگ است ولی خانه من نيست


برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!