«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

تشدید فشار خارجی، تشدید سرکوب داخلی


تهدیدات امپریالیستها و صهیونیسم بین الملل علیه ایران و تحریمهای پی درپی شورای امنیت و اخیرا اتحادیه اروپا بر ضد ایران بهانه ای به جمهوری اسلامی  داده تا وی نیز با توسل به این فشارها سرکوب و بگیر وببند داخلی را نیز تشدید کند. این تهدیدات منجر به این شده است که رژیم جمهوری اسلامی از یک طرف به طبل میهن پرستی که تا دیروز آنرا قبول نداشت بکوبد و مردم را بدور خواستهای ملی بسیج کند و از سوی دیگر نابسامانی های اجتماعی، تنگناهای اقتصادی و مشکلات اساسی را که با آن روبروست تحت الشعاع این تهدیدات قرار دهد.

رژیم جمهوری اسلامی از تهدیدات امپریالیسم و صهیونیسم جهانی که به همه دول جهان زور می گویند و حقوق قانونی آنها را راهزنانه به زیر پا می گذارند ابزاری ساخته است تا حقانیت و مشروعیت خویش را به نمایش گذارده و مخالفین این رژیم را بیرحمانه سرکوب کند. درمیان نعره های رئیس جمهور آمریکا، اوبا ما و تهدید به توسل به سلاح اتمی علیه ایران  و تحریم اتحادیه اروپا و سیاست گرسنگی دادن به مردم ایران ، اعتراضات به حق مردم ایران به نقض حقوق بشر و امنیت اجتماعی و انتقاد آنها به مفاسد اجتماعی را مورد یورش وحشیانه رژیم قرارمیدهد. نعره های امپریالیستها، صهیونیسم و جمهوری اسلامی مکمل هم هستند.

در حقیقت تبلیغات و تهدیدات خارجی و عربده کشیهای امپریالیستها به رژیم  امنیتی نظامی احمدی نژاد و خامنه ای آذوقه  تبلیغاتی برای سرکوب اپوزیسیون ایران را می دهند. همین که امپریالیستها در امور داخلی ایران بی شرمانه دخالت کرده و ۷۵ میلیون دلار به صورت رسمی و علنی برای یاری به اپوزیسیون خود فروخته و جاسوس ایران به تصویب می رسانند اقدامی ابلهانه در دادن چاشنی تبلیغاتی به رژیم جمهوری اسلامی است. این حقیقت همه دانسته است که با ۷۵ میلیون دلار نمی شود یک رژیم مذهبی را زیر چتر آمریکا  که مورد نفرت عمومی مردم ایران است آورد. اپوزیسیونی که ماهیت اقدامات “انقلابی“اش به این چندر غاز امپریالیستی وابسته باشد در فکر پر کردن جیب خود است. چون هر ایرانی میهندوستی می داند که امپریالیستها در فکر نجات ایران نیستند در پی تسلط بر ایران هستند. پس شعارهای دموکراسی خواهی آنها و یا زدن سنگ حقوق بشر به سینه بخاطر چشم و ابروی ایرانی ها نیست بخاطر تامین منافع آنی و آتی آنهاست. امپریالیستها و صهیونیستها با جنایات خویش در جهان روی جمهوری اسلامی را سفید کرده اند. ولی این اقدامات  تهدید آمیز احمقانه آنها که در جامعه ایران نتیجه عملی ندارد سلاح تبلیغاتی مهمی در دست رژیم جمهوری اسلامی است تا اپوزیسیون مترقی و دموکرات  و انقلابی را سرکوب کند. دلیل آنها نیز روشن است. به  ۷۵ میلیون دلار امپریالیستها اشاره می کنند و مسئله فعالیت سازمانهای غیر دولتی و “انقلابات مخملین“ را به میان می کشند. با این حربه اپوزیسیون ایران را از حق زندگی آزاد محروم می کنند. هر چه فشار امپریالیستها و صهیونیستها افزایش می یابد به همان نسبت فشار و خفقان در ایران اوج می گیرد. هم اکنون رژیم جمهوری اسلامی تهدیدات مشمئز کننده امپریالیستهای زورگو را وسیله زورگوئی و استقرار خفقان خویش کرده اند. فعالین حقوق بشر و آزادیخواهان را دسته دسته به اسارت گرفته به زندان می افکنند. قلم ها را می شکنند، حق آزادی بیان و انتخابات را سلب می کنند. مبارزه کارگران و روشنفکران را سرکوب می کنند و این تشدید اختناق را با تهدیدات امپریالیستها و “شرایط جدید“ توجیه می کنند. پس امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع جهانی مشترکا در نقض حقوق بشر در ایران شرکت دارند و هر مبارز حقوق بشر در ایران باید ماهیت این همدستی را روشن کند. مبارزه برای تحقق حقوق بشر جدا از مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم و تروریسم دولتی آنها نیست.سرنوشت همه انسانهای دربند از بیغوله های افغانستان گرفته تا اوین و گوهر دشت، ابوغریب و گوانتانامو یکی است. تجزیه این کل به اجزاء خوب و بد، تائید شکنجه است. البته هستند سازمانهای ایرانی اپوزیسیون که حاضر نیستند پول گرفتن از امپریالیسم و صهیونیسم را خیانت به منافع ملی و طبقاتی در ایران ارزیابی کنند. “حزب کمونیست کارگری ایران“ و “سلطنت طلبان“ و “مجاهدین خلق“ حاضر نشده اند که انزجار خویش را از اقدام آمریکا برای خریدن اپوزیسیون ایران ابراز کنند. آنها در پی آنند که از این نمد کلاهی نیز به آنها برسد. حزب ما بارها گفته و تکرار می کند که آن تشکلهای اپوزیسیون که از زیر بار محکومیت چنین برنامه ای شانه خالی می کنند در این منجلاب غرق خواهند شد و در آتیه باید پاسخگوی مردم ایران باشند. مردم ایران از همه این تشکلها خواهند پرسید به چه مناسبت اخاذی از امپریالیسم و صهیونیسم را محکوم نمی کنند؟ آیا ریگی در کفش آنها نیست؟

توفان شماره  ۴۹ (نشریه الکترونیکی حزب کارایران)        مرداد ماه ۱۳۸۹

برجسته نمایی ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر است!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!