«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

حزب را نجات دهيد!


ان العقول لها موازين بها      تلقی رشاد الامر و هی تجارب
بوالفتح بستی
(همانا خرد ها را ميزان هايی است که بدان درستی
هر کار را باز می يابی و آن معيارها آزمايشهاست)

 ***

ما فکر می کنيم کنگره حزب کمونيست ايالات متحده آمريکا، که چندين بار به عقب افتاده است، بايد هر چه زودتر تشکيل شود. ما معتقديم که حزب بطرق خيلی زيادی در مسير غلط حرکت می کند.
بر سر سنت مبارزه طبقاتی، ضد-انحصاری، ضد-امپرياليستی، استقلال سياسی، همبستگی انترناسيوناليستی و در واقع بر سر مارکسيسم-لنينيسم چه آمده است؟
بجای ساختن حزب، رهبران بالای کنونی (بدون در نظر گرفتن اينکه راجع به کاری که انجام می دهند چه فکر می کنند و چه ادعائی دارند) ذره ذره حزب را متلاشی می کنند: لغو نسخه های چاپی «جهان هفتگی مردم» و «مسائل سياسی»، بخشيدن «مرکز مرجع برای مطالعات مارکسيستی» بستن کتابفروشی ها، حذف «بخش تشکيلات» ملی و چندين کلوب در نيويورک، و کاهش بودجه «ليگ جوانان کمونيست» بجای اولويت دادن به آن.
حرکت ژوئن 2009 برای پايان دادن به انتشار چاپی «دنيای هفتگی مردم» در کل حزب امواج شوک ايجاد کرد. بعلاوه، عمل رهبران ارشد با ناديده گرفتن نامه های اعتراضی بسياری از افراد، کلوب ها، و مناطق در حکم فراکسيون گرائی و تجاوز به دموکراسی است، که بخاطر آن بايد پاسخگو باشند. در حالی که برخی مسئولان ارشد حزب اکنون عليه استفاده از کلمه «لنينيسم» بعنوان واژه ای «بيگانه» توصيه می کنند، بکار بردن کلمه «انحلال طلب» از طرف برخی از رفقا ديگر غلو آميز به نظر نمی رسد.
چگونگی ساختن حزب
گرچه کسانی از ما که مخالف جهت کنونی هستند ممکن است پيرامون راه به جلو اتفاق نظر نداشته باشند، اما بسياری با رئوس کلی زير موافق خواهند بود:
● قرار دادن مبارزه طبقاتی در مرکز تفکر و فعاليت مان. سازماندهی خشم مردم عليه بسته های نجات «وال استريت» و بيکاری گسترده از طريق خواست ملی کردن و کنترل دموکراتيک بانکها و صنايع اصلی ، و از طريق قراردادن دوباره «ائتلاف ضد انحصاری» در کانون استراتژی انقلابی ما برای رسيدن به سوسياليسم.
● ارائه يک برنامه برای مقابله با بحران بر محور اشتغال زائی و جلب توجه به مشکلات خاص جوانان، مهاجران و رنگين پوست ها. فعاليت در صفوف جنبش سنديکائی، ايجاد وحدت، جانبداری و سياست های طبقاتی در آن.
● سازماندهی بيکاران در يک نيروی سياسی برای مقابله با طبقه حاکم. ما نيازداريم شوراهای بيکاران برای مشاغل با دستمزد کافی برای زندگی مبارزه سياسی کنند.
● بازيافتن نقش اول خود در رهبری مخالفت با نژادپرستی، ستم ملی و تمام شکل های تبعيض، و بعنوان يک مدافع و سرمشت اتحاد سياه-سفيد. شرايطی که سياهان، [آمريکای] لاتينی ها، و ديگر مردم از نظر ملی تحت ستم با آن رو به رو هستند بنحو نامتناسبی بد است و بدتر می شود. نماد ناشنوائی رهبری بالا در موضوع ستم ملی برکنارکردن سردبير «دنيای هفتگی مردم» به زبان اسپانيائی بود- که توهين به کارگران لاتينی بود که بويژه گروه تحت ستم بطور فزاينده مهمی را تشکيل می دهند.
● ساختن استقلال ايدئولويک و سازمانی. حمايت از دموکرات های مترقی موقعی که آنها سمت مردم را می گيرند و مخالفت با آنها موقعی که در سمت منابع سرمايه و نظامی قرار دارند. حمايت از مستقل ها مترقی. معرفی نامزدهای کمونيست در هر جا که ممکن و مناسب است.
● مخالفت در اصل با جنگها در عراق، افغانستان، و پاکستان بعنوان جنگهای غارتگرانه، ناعادلانه ای که بايد فوراً متوقف شوند. مخالفت با امپرياليسم ايالات متحده در تمام مظاهر آن.
● ايچاد جنبش های گسترده مردمی با انرژی تازه، شامل جنبش ضد جنگ، جنبش برای برابری زنان و جنبش عليه ستم نيادی و سياسی. بازسازی سازمانهای چپ مربوط به حز بف از انجمله در جنبش کارگری.
● احيای آموزش مارکسيستی-لنينيستی درون حزبی برای تقويت رشد سياسی اعضاء. ناديده گرفتن آن در سقوط آپورتونيستی رهبری تحت فشار ايدئولوژيک سرمايه انحصاری در ارتباط با بسياری از موضوعات مشهود است.
● پيوستن بدون قيد و شرط به نبرد عليه فاجعه قريب الوقوع تغييرات اقليمی و پيوند دادن اين به امر مبارزه طبقاتی.
● تشديد همبسستگی با کوبائی ها، فلسطينی ها و ديگر خلق هائی که در محاصره امپرياليسم هستند.
● کار با ديگر احزاب کمونيست، مانند احزاب کمونيست يونان و پرتغال، که در سالهای اخير با آپورتونيسم مبارزه کرده اند و همکاری کمونيستی بين المللی را ارتقاء داده اند.

اکثر ما اذعان می نماييم که حزب در دوره اخير، متاسفانه، از اين خواست ها بسيار دور افتاده است.

تقصير کاملاً متوجه خط سياسی و ايدئولوژيک عمومی حزب است، و نه آنطور که برخی های می گويند، رخوت اعضاء. خط سياسی که ما را از دموکرات ها غير قابل تمايز کرده است، عضوگيری را دشوار نموده، روحيه حزب را تضعيف کرده و به بحران مالی مزمن می انجامد.

تمام کمونيست های خوش فکر اذعان دارند که، در پاسخ به بزرگترين بحران سرمايه داری طی هفتاد سال، پرزةيدنت اوباما برخی بحث های پيرامون درمان، اشتغال زائی، حقوق کارگران، حمايت از محيط زيست و خلع سلاح اتمی را گشوده است. اين موضوعات در برنامه حزب جمهوريخواه حتا وجود نداشتند، و ندارند.
با اين وجود اين گشايش ها نقش دولت در افزايش مرگ و ويرانی در افغانستان، ميلياردها دلاری که به بانک های «وال استريت»  و شرکت ها ريخته می شود، تمديد قانون محاصره کوبای سوسياليستی، يا امتناع از تغيير سياست های تفسير و تحديد آزادی های مدنی بوش را خنثی نمی کند.
اين گشايش ها اغراق در باره «امکانات» بوجود آمده بعد از رياست جمهوری اوباما را توجيه يا تخيلات در باره «جنبش اجتماعی» به رهبری اوباما را حمايت نمی کنند.
خط حزب، بيشتر و بيشتر همه چيز را تابع فعاليت انتخاباتی حزب دموکرات می کند. خط حزب در درک مرکزيت- و جاذبه و درجه- اين بحران اقتصادی سرمايه داری و دشواری هائی که بحران بر طبقه کارگر وارد می کند، و نيازهای مربوط به يک مقابله جانبدارانه با آنها قاصر است.
خط حزب بنحو گسترده ای در باره جنبه مترقی اوباما غلو می کند و در باره حزب دموکرات بمثابه وسيله ای برای تحول اجتماعی توهم می پراکند.
جنگ عراق شعله ور است. رئيس جمهور بتازگی بزرگترين بودجه جنگی 680 ميليارد دلاری را امضاء کرد- يک وقاحت، و با اين وجود صدای حزب خاموش است.
خطی که از کنگره پيش دنبال می شود، روابط ما با جنبش جهانی کمونيستی را تضعيف کرده است. بسياری از بيانيه های مشترک جنبش جهانی در باره خاورميانه و ديگر مسائل مهم بدون امضای حزب کمونيست ايالات متحده آمريکا هستند. «تحليل» درخشان حزب ما از دولت اوباما از طرف باقی جنبش جهانی کمونيستی که عليه جنايان کنونی امپرياليسم ايالات متحده بسيج شده است، رد می شود.

برخی از رهبران بالا داروی تکنولوژيک تجويز می کنند. اما اتکای بيش از حد بر تکنولوژی، حزبی بوجود آورده است که اعضای آن تنها در مقابل صفحه کامپيوتر می نشينند. اينترنت نمی تواند جای تماس مستقيم با کارگران از طريق انتشارات چاپی را بگيرد، نمی تواند جای مبارزه در خيابانها، کارخانه ها و محلات را بگيرد.
حزب کمونيست ايالات متحده آمريکا، تاکتيک های رزمنده متناسب با شرايط حادی که اين بحران اقتصادی ايجاد کرده اند را دنبال نمی کند. در عمل، خط سياسی کنونی درسهای دهه 1930 و بهترين ميراث های حزب ما –کنگره سازمانهای صنعتی CIO، و سازماندهی تمام جنبش های توده ای از ريشه- را ناديده می گيرد.

انتشارات حزب ما محتوای کارگری خود را از دست داده اند. صفحات آنها را ستايش های نابجا از دولت پر می کند، و موضوعات واقعاً مهم را ناديده می گيرند: موضوعاتی مانند پاطان دادن فوری به تجاوزات ايالات متحده در خاورميانه؛ يک برنامه اشتغا زائی که کپی برنامه AFL-CIO نباشد، و خواست های پيشروئی مانند کاهش هفته-کار بدون کاشه دستمزد را مطرح کند؛ برابری برای تمام گروه های قومی تحت ستم؛ پايان دادن به محاصره اقتصادی کوبا و آزادی برای پنچ کوبائی؛ و اصلاح نظام درمانی که قابل ذکر باشد. 

فاصله بين واقعيت و خط سياسی کنونی هيچوقت اين چنين بزرگ نبوده است.
ما تغيير می خواهيم. ما خواهان احيای سازمانی يک حزب کمونيست رزمنده هستيم که مبارزه را رهبری کند.
بياييد بحث های پيش از کنگره را هر چه پُربار تر کنيم.


منبع: مسائل بين الملل
http://www.politicalaffairs.net/article/articleview/9262/?dsq=32114720#comment-32114720


نويسندگان: دين کريست، کوين کايل، و جوآن فيليپس

برگردان: ع. سهند


برگرفته از تارنگاشت «عدالت»:
http://www.edalat.org/sys/content/view/4214/1/

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!